نظرسنجی
𝖳𝗁𝖾 𝗌𝖺𝗂𝗇𝗍


لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
.Tekrar başladık
_ولی وقتی ازم خواستی عمرت باشم نگفتی انقدر راهش کوتاهه، گفتی؟
نه آرامشت را به چشمی وابسته كن، نه دستت را به گرمای دستی دلخوش، چشمها بسته ميشوند و دست ها مشت ميشوند و تو میمانی و يک دنيا تنهایی .
دوستم داشتی اما نه آنقدر که برایم بجنگی!
دوستت داشتم، همانقدر که برایت در جنگ ها بمیرم.
اشتباه نکن؛
حتی دیگه یه ذره هم برام مهم نیستی .
عزیز کرده؛
تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم
تا عشق خود را به تو ابراز کنم، زنده ام
به این زندگی دل بسته ام
و آن را روز به روز پربارتر می خواهم.
من برم بمیزم بایبای🤠😱😳
ایبابا.
سلام زنده شدم
خوش اومدی.
هبترلخخمسهتیس
وایواییی
خوشحال و شاد خندانممم قدر ماریا رو میدانمممممممم
کیوتتتت.
)
عشقمان مانند کتابی بود بود که فصل آخرش را باد دزدید اما من هنوز میان خط های سفید برگه های پاره،دنبال نقطه ی پایان می گردم.
اگه میتونستم کلمه زیبایی رو به اسمت تغییر میدادم.
حالا که با حرفات داری به زیبایی ،معنی جدیدی میدی،لازم نیست اسمشو عوض کنی.
)
" تو منو با این پیانو خاک خورده تنها گذاشتی بابونه ، اما من چطور میتونم بدون سمفونی صدات پلکامو روی هم بزارم
و این دردناکه که ... تحمل این دوری طاقتفرسا فقط با خواب عمیقی به اسم مرگ هموار میشه ولی من به اقیانوسه سیاهه چشمهات قسم خوردم بابونه ،که برای تو و بخاطر تو زندگی کنم ".