اینجا پاتوق حرفایی هست که نمیتونم به خیلیا بگم یا هرچیزی حرف های دل منو میخونین :)
نظرسنجی
حرف دل :)
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
- چرا شبا نمیخوابی ؟!
چیزی نگفتم
دوباره پرسید : چرا از خوابیدن میترسی ؟
چرا فرار میکنی ؟
ایندفعه تو چشماش نگاه کردم و بهش گفتم : تو خواب چیزایی رو میبینم که تو واقعیت زندگیم نیستن و این منو اذیت میکنه .
نمیدونم چرا بعد اون شب دیگه حتی خودشم نمیخوابید ؛
این بار که قلبم شکست گریه نکردم ، حتی یه قطره اشک هم نریختم ، خودمو به در و دیوار نکوبیدم ، شبش تا صبح بیدار نموندم ، فکر نکردم و آروم بودم ولی به جاش معدهم درد گرفت ، به جاش دست چپم بی حس شد تو عصبانیت ، به جاش بی خواب شدم ، به جاش تیک عصبی گرفتم ، به جاش وزن کم کردم ، به جاش یادم رفت چی میخواستم بگم ، به جاش اسم آدما همراه با حرفا و خاطراتشون یادم رفت ، به جاش وسایلمو جا گذاشتم ، به جاش حواس پرت شدم ، به جاش خودمو از دست دادم ...
ولی به جز اسکینی و توپر بودن و باشگاه و فیلتر و ترقوه و افکت و عمل زیبایی،
به محبت کردن،
بیشعور نبودن،
هول نبودن،
و آدم بودن هم نیاز داریم
تا زیبا به نظر برسیم ..
لطفا در دستور کارتون قرار بدید !
دوست ندارم بمیرم ولی اصراری هم برای زندگی ندارم.
من بسیار آدم "خیلی صبر میکنم، ولی یه دفعه ول میکنم و میرم و هرگز برنمیگردم" ای هستم.
یه مدل استرس هم هست به اسم
استرس تموم شدن سریالی که موفق شده حواستو پرت کنه .
من صبر میکنم، صبر میکنم، صبر میکنم؛ میبخشم، میبخشم، میبخشم و خیلی خوب نقش بازی میکنم؛ ولی وقتی موقعش برسه، درست وقتی که فکر میکردی من همین طوری میمونم؛ همچیو روی سرت خراب میکنم و میرم.
حالم بده،عصبانیم،استرس دارم،
تو دلم آشوبه،افسردم،خوابم تنظیم نیست،
تفریح درست ندارم،کلا هیچی ندارم،هیچی.
این خلاصهای از زندگیمه تو دورانی که قرار بود بهترین دوران زندگیم باشه.
استعداد خاصی تو زدن قید آدما دارم .
یا ممکنه با عجله یا هیجان بیای رو گوشی که روزمرتو واسه دوستت تعریف کنی که یدفعه یادت بیاد اون دیگه نیست:)) 💔