جهت اینکه بدونید 'هنوز' زندهام
نظرسنجی
جایی برای مطالب بیهوده و باهوده


لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
یعنی یروزی وقتی بزرگتر شدم قراره برگردم اینجا؟ اون موقع با خوندن حرفام چه حسی دارم؟
نوآی تقلبی. اگه یروزی، یروز که قدت بلندتر شده بود، بدنت پراز تغیرای کوچیک و بزرگ شد و نهنگ تو سرت پر قدرت تر آواز میخوند، به اینجا سر بزن.
به چهارده سالگیت سر بزن و لبخند بزن. چهارده سالگیت رو یادآوری کن، دستش و بگیر و باهاش کنار موجها و صخره ها بدو!
جهان یه تیکه از زخم غروبه.
چشمانت در خود اقیانوس را پنهان کرده بود.
مگر میشود دل کند از غرق شدن میان دو چشم سیاهت؟ خودم را به دست موج مژههایت میسپارم.
خود را از من نگیر عمر من!
بی رحمتر از فاصله ای که میان ما را گرفته پیدا میشود؟
من هنوز نتونستم باور کنم که ۴۵۶ مرده. چرا اخه؟
?Did you get enough love, my little dove
?Why do you cry
فردا قراره روز خوبی باشه
قرار بود باشه، اما زندگی خیلی بیرحمه
تو فقط ساز بزن، من با تمامشان خواهم رقصید.
عزیزم، من میتوانستم در چشمانت مرگ و خاموشی ستارهها را ببینم. اما چه دردناک که دلیل آن خاموشی، خودم بودم!