و اگر وجود نداشتی به من بگو چرا باید وجود داشته باشم؟ . 'حرفی سخنی بود در خدمتم
نظرسنجی
آرسان'
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
دوست داشتنت را از خودت خواهانم'
-و این منم،فردی تنها در استانه فصلی سرد.
تنها؟ واه
دیگه با من حرف نزن 눈_눈
با تو حرف نمیزنم،با مهسا حرف میزنم
مهساهم منم 눈_눈
تکذیب میکنم
باشه پس تو برو با مهسا حرف بزن ←_←
میرم حرف میزنم
گل نیلوفر آبی
تو یه کلبه وسط جنگل بغلتم
واسه توئه قلبم
لبخند از ل،ب "انت رفت و ابروانت بههم پیوست،دستی را که با دست میفشردم از دست دادم،حرارتی که وجودم را فرا گرفته بود کاهش یافت.
من که جز گشودن کتاب دل،کتابی که آن همه مشتاق خواندنش بودی کاری نکرده بودم!نمیتوانستم بیش از این نگه دار رازی باشم که درون را میسوزاند.
sharabam dady va kenaram neshasty,cheshmanat ra be cheshmanam khire kardy va aftab labkhand navazesh bakhshy chehreat ra roshan sakht,dast mara feshordy,an vaaght montazer body ke oghdehay baste ra ba
.klyd eateraf nagoshayam
-منتشر نمیشه خ-..پایینیو بزنی ترجمه حله'
.
You gave me wine and sat next to me, you looked into my eyes and the sun lit up your face with a caressing smile, you shook my hand and then you were waiting for me not to open the closed knots with the key of confession.
لبخنداز ل،ب "انت رفت و ابروانت بههم پیوست،رنجیده برخاستی و دور از من نشستی،جا مم از ش، ر"اب خالی،کامم از تلخی ناز تو لبریز شد.
اگر میدانستم طالب سکوتی زبان گویای خویش را میبریدم.
S,n