نظرسنجی
مکان امن من
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
دخترک شبها به ماه مینگرد اودرخیال یار است اماانگار که یار در انتظار دیگرانست دخترک اشک میریزد اما یار برای دیگران میخندد دخترک دیگر تحمل انتظار برای آمدن او ندارد قلب ظریف دخترک ظریف تر هم شده مانند شقه ای یخ او میشکند اما یار قلبش هر روز برای دخترک سنگی تر میشد اما فقط برای دخترک ، دخترک دیگر نمیدانست چه کند میساخت و میسوخت هر لحظه غمگین تر از لحظه پیش بود آفتاب زرین دیگر برایش روشن نبود ابرها دیگر لطیف نبودند ستاره ها درخشان نبودنند اما ماه..ماه هنوزهم زیبا بود زیرا که دخترک فقط ماه را میدید
تا ابد در دنیایی که تو مرا ترک میکنی من در ذهنم به دنبال تو قدم میزنم در زندگی ای که در شبم تو مانند ماه میدرخشی اما چه بسا که بسیارا ز من دوری از برای این دگر نخواهم چشمانم را زتو بردارم به تو همانند ماه نگاه میکنم چشمانم برای زیبایی ات میدرخشد اما چه بسا که ز من بسیارا دوری یار من که گویا دیگر یادی از من نداری بد نیست کمی به فکر این دخترک باشی ؟ دخترک کمی غمگین شده است اما گویا که یار رای عوض کرده و خیال آمدن ندارد ،من یا همان دخترک شبها به خیال وجود ماه ام به خواب میروم خیال آمدن نداری ؟
اینجا تا ابد امنه 😘 مشکلی داری وسایلتو جمع کن از کهکشان برو🥰🥰 💞💓💓💞💓💞
میدونی چرا اسمش رو گذاشتم مکان امن من ؟ چونکه اینجا دیگه نمیترسم کی بهم چی بگه خودم رو خالی میکنم و حرف های دلم رو میزنم و نگران قضاوت شدن نیستم ، اگر دوست داری میتونم مکان امنم رو باهات شریک بشم
نمیدونم اول مقدر شده با تو رو ببینم یا شادی پس اول سقوط بر روی تو رو میبینم ✅️
دلم میخواد برم تو دنیای کیدراما چون توی کیدراما ها اکثرا اون دوتا عاشق بهم میرسن ولی تو دنیای واقعی ؟ هرچیزی میتونه مانعش بشه پس حالا که نمیتونم برم تو دنیای کیدراما میشینم کیدراما میبینم
من اینهمه بهش فکر میکنم و نمیتونم فراموشش کنم ولی اون خیلی وقته همه چی رو فراموش کرده و من جز یه غریبه که قبلا شاید همو میشناختیم چیزی نیستم
دوست دارم تا ابد خاطرات خوبی که باهاش داشتمو فراموش نکنم ولی تا میام به اونا فکر کنم خاطرات بد میاد سراغم
ولی چطور فراموشش کنم ؟ من با خاطراتش زندگی میکنم
اصلا حتی اگر هم راجبش صحبت کنم آخرش همه یه جواب میدن اونم اینه که خب فراموشش کن