سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت | استاد شجریان
نظرسنجی
𝖼œ𝗎𝗋
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
با قلبیآهنین به جنگ زندگی بروید ،
زیستن نوازش شدن نیست .
رسیدیم به هوایی که دیگه اونور بالشت هم خنکه )
خیلی خوبه >>>
از وایب اینجا خوشم نمیاد
فازشو بهم بریزین توروخدا
ایناهم میگذره بابا . .
بالاخره که تموم میشن ،
منم همراهشون تموم میشم
شاید تقصیر من بود ، آره راستش واقعا انگاری تقصیر من بود
من کسی بودم که در تمام سختیها کنارت بود
من کسی بودم که هلت داد به سمت جلو ، بهت بال و پر داد
غافل از اینکه ، یهروزی خودت منم هل بدی . . اما نه به سمت جلو ، به سمت پرتگاه اونم درحالی که از قبل بالمو چیدی
چی بگم بت
چی میتونم بگم بت
چی دارم که بگم بت
جز یه قلب خاکستر شده . . چی دارم تو وجودم آخه ؟
خوبه که به هرکسی که از راه میرسه اهمیت نمیدی
اما من «هرکسی»ام بچه ؟
دیدی بام چیکار کردی ؟
چه جوابیبراش داری ؟ هیچی
حاضرم شرط بندم منو یادته خوبم یادته
ولی تویی که منو یادته . . اینو یادت رفته باجنبم ؟ اینو یادت رفته بود میتونستی خیلی عادی بیای وسط و بگی آره دیگه نمیخوامت
بخدا که حرفی میزدم ، میگفتم باشه
چون دوست داشتم خیلی عادی رهات میکردم
اما الان . . اما الان . . بدترین ضربه تاریخو زدی
و مطمئن باش نمیبخشمت
هرگز
هنوز دوست دارم ولی نمیبخشمت
آخر پروانه تو مشتم مرد )
۲۴ بهمن ۱۴۰۳ ،
۲۶ شهریور ۱۴۰۴ .
حق با مامانم بود ،
همش تقصیر خودمه
دیگه از جنگیدن برای آدمها خسته شدم
هرکی بخواد بمونه ، میمونه
هرکی هم نخواد بمونه ، با اولین یا کوچکترین بهانه میذاره و میره
این حقیقت محضه .