ملک الشعرای بهار : غم مخور جانا در این عالم که عالم هیچ نیست!️
نظرسنجی
شعر؛
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
ای خوشا روزا که ما
معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش
نگارستان کنیم :)
_مولانا🦢🍃
سیاه و سرد و پذیرنده، آسمان توام
بلند و روشن و بخشنده، آفتاب منی
(مخاطب؟دخترم)
نیکی کن و خوش باش به آرامش وجدان
بگذار بگویند فلانی بددنیاست
به نام آفریننده نوری که میتابه ، آبی که درجریانه ، بلبلی که میخونه و انسان خوشحالی که میخنده :)❤️🩹
@بچی
نیکی کن و خوش باش به آرامش وجدان بگذار بگویند فلانی بددنیاست
______
این رو یه روزی میدم با خط خوشگل بنویسنش قاب میکنم میچسبونم به دیوار اتاقم
شعر.
لیتنبلنختخبخن
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
و گر خطاست! مرا از خطا ابایی نیست-
🙂🤍
بوس
😽
چطوری آذینعلی
خوبمممممممم دوستعلیشارلیعلی
گرچه در چشم خلایق خسته و کم طاقتیم
خلوتی داریم و حالی خوش که با آن راحتیم
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی