لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (449)
  • آن‌شب‌،چنان‌در‌هم‌شکستم‌‌که‌سحر‌گاه‌هنگامی‌که‌غم‌به‌دنبالم‌آمد؛غریبه‌‌بودم...

  • -چشمای‌من‌دلتنگ‌و‌نگاه‌اون‌غریبه...
    اون‌لحظه‌بود‌که‌از‌خودم‌پرسیدم؛اون‌همون‌کسی‌بود‌که
    پرواز‌رو‌بخاطرش‌یاد‌گرفتم؟!

  • ازت خواستم شب وفات دختر سه‌ساله‌ات جون بدم...نذاشتی؛
    شایدم دخترت نخواسته...

  • -بهم‌سخت‌میگیری،نمیدونی‌بدون‌تو‌چطور‌آشوبم؟!

  • -از تابستون متنفرم...
    +ولی ما تو تابستون آشنا شدیم!پس اونقدرا هم بد نیست،نه؟!
    ..."آره؛همین تابستون هم جدامون کرد"

  • بیخیال فراموشی؛من هنوز دلم خوشه که اولین نفر تو لیست دوستاشم...

  • "از عاشق تو شدن پشیمون نیستم شیرینکم؛
    تو شیرین ترین اشتباه تلخ من بودی!:)"

  • دلم واسه رآینو کوچولوم هم تنگ شده...

  • از خودم میترسم؛باید آروم باشم...
    جوری که هر لحظه ممکنه بهت پیام بدم،هرلحظه ممکنه دست به التماس بزنم...زجرآوره
    و بعد لحظه ی بعدش به همون آدم عوضی‌ای تبدیل بشم که نقطه ی تاریک وجودمو به رخم میکشه...خوفناکه...
    به قول خودت:"کاش همیشه بودی،یه لبخند ساده بهم میزدی و میگفتی آروم باش سینیور..."

  • معتقد بودن تو خانواده ی آتئیست،زجرآور ترین قسمت زندگیمه...

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.