سکانسهایبیپایان....
نظرسنجی
برداشتاول!


لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
-چشمایمندلتنگونگاهاونغریبه...
اونلحظهبودکهازخودمپرسیدم؛اونهمونکسیبودکه
پروازروبخاطرشیادگرفتم؟!
خاک گرفته است دفترچه...بگذار غبارش با نفسهای سنگین تو،به سمت خانههایشان قدم بردارند!؛
تو سکوت مرآ بشنو که صدآی غمم؛نرسد به کسی...
-چگونه در میان شلوغی او را پیدا کردی؟!
+کدام شلوغی؟!
من جز او کسی را ندیدم...؛
در میان آن همه ستارگانی که نور کاذبشان کورم میکرد ، تو آنی بودی که پیوسته چشمانم به دنبالش بود و درخشندگی دیگری داشت...
پیتزا باشین،هم سرد هم گرم میچسبه!
مثلا من خودم سوپم،جز آدم مریض سمت من نمیان
-اون شبیه ناپلئونه. شکست خورده و جاه طلب...زانو زده در مقابل دنیا،براش التماس میکنه...
+به خودت نگاه کردی سرگرد؟!داری شبیه افسرت میشی...
شکستخورده،با خاکستری حسرت نگاهش میکنی و برای کسی التماس میکنی که خبری از وجودت نمیگیره...
-بهمسختمیگیری،نمیدونیبدونتوچطورآشوبم؟!
دلم واسه رآینو کوچولوم هم تنگ شده...
کاش محرم امسال میشد دم ضریحهای جفتشون تا سر حد مرگ گریه کنم و خوابم ببره...
-شعر هایم به تنمای چشمان توست؛
چشمهایت را نبند،هستیام به باد میرود~