کانائه نگاهی به دور و بر انداخت و نگاهش به تابلوی نقاشیه مرد نقاش افتاد. پسر بچه ای که روی ماسه های دریا دراز کشیده بود. بنظر چیزی در چشمانش کم بود،چیزی مهم، اما کانائه متوجه نمیشد چه چیزی. مرد لبخند زد: درسته،چیزی کم داره،این صحنه رو وقتی به شهری از کناره های جزیره رفته بودم دیدم،خیلی سال پیش. کانائه لبخند زد: نقاشیه قشنگیه...ام.. چی کم داره؟ -روح. -چی؟ مرد خندید: مـ **رده
نظرسنجی
تابلوی نقاشی³
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اقا این یارو که گزاشتی پروفایل اسمش چیه؟ خیلی به به بخوریمش هست.. 🌛🌛🎀🎀
وای نه😂😭نمیدونم راستش ولی جالب اومد گذاشتم
عرق...
وای اینجاهمم😭تو دهن منم انداختی این اهنگ رو 💀
دیوانگی ما به کسی ربط ندارد علی!
به کسی چه
بسوزد دل جگر سوزان
خرچنگهای مردابی
🥸✍️
فرزند ادب باش، نه فرزند پدر
به به