با قلبی شکسته تورا نظاره میکردم که در میان امواج نظرم ناپدید میشدی . دستان بیاعتنای مه همانطور که تو ، قدم به قدم ، از من فاصله میگرفتی رهایم کرد . حالا حتی یادآوری درخشش چشمانت هم مشکل بنظر میرسد . حتی نمیخوام باور کنم که زمانی ما یکدیگر را در آینه گم میکردیم .
نظرسنجی
дождь
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.