قسمت اسپیشال و فرعی داستان بنده هستش. اگر مشکلی با شیپ استونی داری ، یعنی دوست نداری میتونی نخونی تاثیری روی داستان اصلی نمیگذارد .
نظرسنجی
Special episode (Stony)
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
استیو: لباس یقه دار ، تو تابستون؟
تونی: متاسفانه یه هاپوی خیلی بزرگ دیشب گازمون گرفته.
استیو:😅عاوو ، وقتی لخ میگردی جلوم،چجوری توقع داری جلو خودمو بگیرم،؟ شاید بهتره..الان...(کمر تونی و میگیره.)
تونی: حتی فکرشم نکن راجرز، خیلی درد دارم. استیو: عادت میکنی... تونی: مگه قراره هر دفعه بزاری توش؟! استیو: عاممم آره؟ تونی: عمرا بزارم، برو خونتون فعلا، همین که راه میرم شاکرم. استیو: then,don't you give me a good bye kiss
استیو: whatever you say Boss
تونی :ناتاشا رو دست کم نگیر، الان به کلینتم گفته. استیو:... تونی، من کاری با بقیه ندارم ولی ... کی قراره به.. تونی: میگم، بهش. هنوز زوده.... هی حالا قیافتو اونجوری نکن برا من tony kiss his lips استیو: خرم کردی. تونی: iron man power استیو: شکست خوردم بد. تونی: شکست خورده فعلا بهتره بری، وگرنه ناتاشا و فیوری درت میزارن. استیو:و تو؟ تونی: من تو کارگاه کار دارم.
تونی: چرا اون شب رفتی؟ استیو: قرار نیست حالا حالا ها از یادت بره، نه؟ تونی: فقط برامسواله. استیو: فکر نمیکردم کارم درسته... هنوز به اون وفادار بودم.
تونی: و حالا؟ استیو: اون خیلی وقته مرده...و نگران نباش، تو تنها فکر و ذهن منی. تونی: کی گفت، نگرانم؟
استیو: باشه.(lay his hand on his butt) تونی: استیووووو! همینطوری نمیتونم بشینم.😀 استیو: حالا چرا فرار میکنی؟ تونی: مسواک. یدونه اضافه دارم برات. استیو: دفعه بعد وسایل هامو میارم. تونی: دفعه بعد مچمونو بگیرن نه تو دیگه کپی نه من دیگه باس.
تونی: هیچی ناتاشا راست میگفت واقعا گوشاد شدم.
(تونی، میره حموم و در و نمیبنده.استیو زانوی غم بغل کرده رو تخته هنوز) تونی: میدونستم خنگه. هی مستر امریکا. نمیخوای ملحق شی؟ استیو: منتظر دعوت نامه بودم.
( باهم میرن داخل وان حموم بزرگ تونی میشینن. )
استیو: بخیر گذشت. مگه ناتاشا و کلینت بیرون نبودن؟
تونی: دیشب خیلی بت خوش گذشته یادت نمیاد که خودت به ناتاشا گفتی امروز بیاد.
حالا پاشو باید برم حموم.... شت! استیو: چیشد؟!
( تق تق! تونی! بیداری؟) تونی: بله ناتاشا! ناتاشا: در و باز کن. (تونی رو به استیو:🤫) تونی: نمیشه... الان
ناتاشا: استیو کجاست؟! همه اومدن ، منتظرشن!
تونی: نمیدونم! شاید تمرینه. ناتاشا: اون باسن گشادت و جمع کن بیا بیرون.
( سرشو میذاره رو سینه تونی و دراز میکشه.) استیو: ساعت چنده ، تونی؟ تونی: هیچ ایده ای ندارم.... فرایدی؟ فرایدی: ۱۰ قربان. استیو: من تاحالا ساعت ۱۰ و ندیدم. اونم تو تخت. تونی: 😂خیلی خسته بودی. استیو: عه حالا بت میگم...
تونی: دفعه پیش که غیب شدی... استیو: کلا یه بار بود.
تونی: به هر حال. (استیو میره سمت تونی و بغلش میکنه و گردنش رو میبوسه.) استیو: عذرخواهی کردم دیگه ، نه؟ اصلا ما قرار بود حرف بزنیم... تونی: مگه نزدیم؟ استیو: من به غیر از moan چیز دیگه ای از تو نشنیدم.
تونی: نور خورشید به صورتم تابید و من از خواب بیدار شدم. خواب عجیبی میدیدم...با استیو؟ برگشتم،تا خودمو کشش بدم...یا جیززز! استیو؟ تو اتاق من چیمیگه؟ تو تخت من؟........شت......خواب نبود. نفس عمیقی کشیدم و روبه روش دراز کشیدم.
شاید به روحیاتش نخوره ولی.. شبیه سفید برفی خوابیده. موهاش ژولیده شده ولی هنوز خوشگله.
میخواستم تا بیدار میشه، همینجوری نگاش کنم.
به سمتش رفتم و پیشونیش و بوسیدم.
تونی: گود مورنینگ امریکا. استیو: صبح بخیر
تونی:هع فک میکردم رفتی. استیو: کجا باید میرفتم؟
Good Morning America