آن شب .. شبي كه نوبت آخرين آرزؤي إو رسیده بود آرزو كرد كه بعد از رفتن شكوفه ي بهاري ش عمرش رأ بالاي ابر سفيد بگذآرند ! و أز آن بالا ها زندگي شكؤفه ي بهاريش را تماشا كند و مراقب إو باشد .
نظرسنجی
ࢪۅیـآهاي پࢪیشـآن
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
پرئزاٖد قصّهـ گؤ
دلم برای این اکانتم تنگه )))
این اکانتم هنوز قشنگه
بک بده
چقدر خوبی تو دختر
نایون
خیلیم نایلون وایبمه
زشته این چیه بابا
@داࢪلآ .
+++
______
نههه این که الان نوشم نه قاصدکو میگم
@داࢪلآ .
خیلی قشنگهه
______
کدومشون میگی؟