خب از اونجایی ک دوبار گذاشتمش و هر دوبار رد شد بهتره نظر سنجیش کنم:)
نظرسنجی
دیوونه بازی⑻
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
_بخاطر دست یونگی حال شد برای همین بهش سرم زدن...تو اتاق کناریه...یکم پیش اوپا میمونی من برم بهش یه سر بزنم؟..._اوکی برو...بعد از رفتن سوجین،جیم جی کنار یونگی روی تخت نشست و جمله ایو که معلومه خیلی تکرارش کرده رو گفت..._مراقب باش،این جله رو یه بار میگم،دوبار میگن،سه بار میگن،نه بیست بار...
_خب منو سویون فرق داریم...بقیه اذیتت کنن تو دهنی میقولن:)...همونطوری ک با سوجین حرف میزد چشمش به قیافه ی اشنایی خورد...اوه نه جیم جی..._چیه اوپا؟..._جیم جی..._چی؟...سوجین با چهره ی خنون سمت در اتاق رفت و جیم جی رو اورد کرد..._چخبر جیم؟..._خیلی بزرگ شدی سوجینا...سویون کو؟...
سرشو روی شونه سوجین گذاشت..._خودت میدونی عاشق اینم اذیتت کنم..._عاها بعد اگه یکی دیگه منو اذیت کنه تو سرش به تنش نمیزاری..._نه دیگه من فرق دارم..._خب یه چی بگم؟تو این دوازده سال سویون منو خیلی اذیت کرد...چشمای یونگی تا حد ممکن درشت شد ولی با به یاد اوردن اکیپ بچگیشون حرفشو اصلاح کرد...
_اقای مین میشه عین بچه ادم بگی از چی خوت نمیاد؟..._درست شد...سوجین بعد از حرف یونگی یکم فکر کرد و وقتی منظورشو فهمید با قیافه ی پوکر روی تخت کنار یونگی نشست و با دوتا انگشتاش فشار کوچیکی به لپای نرم یونگی وارد کرد..._چرا همون اول نگفتی موهامو بدم کنار؟...یونگی لبخند لثه ای خیلی کیوتی زد و...
_هوم؟..._ازشون خوشم نمیاد..._چیا؟...یونگی با چونش یه اشاره کوچیک به موهای سوجین کرد ولی سوجین فکر کرد یونگی پشت سرشو میگه برای همین سرشو برگدوند ولی با ابروهای توهم رفته سرشو برگردوند..._چیو میگی اوپا؟..._همینا دیگهه..._خب چیاااا؟..._اینا دیگه...سوجین با عصبانیت از جاش بلند شد و موهاشو کنار زد...
یونگی لیوان ابو روی میز کنار تخت گذاشت و با چشمای مظلوم گربه ایش به سوجین خیره شد..._میشه یکم پیشم بمونی؟...لبخند سوجین بزرگتر شد و همون باعث شد که یه قسمتی از موهاش روی صورتش بریزه...میخاست به سوجین چیزی بگه ک تصمیم گرفت یکم به روش مین یونگی رو مخش راه بره..._اوممم سوجینااا...
اهب دهنشو قورت داد ک پارچ اب محکم از دستش کشیده شد..._ینی دلم میخاد دستت دیر تر از دوهفته خوب شه تا ببینی چیکارت میکنم مین...مگه نگفتم هرچی میخای بهم بگو؟...یونگی سرشو پایین انداخت و به ملحفه تخت خیره شد،اروم لیوانو از سوجین گرفت و بعد از خوردن چند قلپ اب بهش جواب داد...
باند پیچی دستش محکم بود و باعث شده بود دستش یکم خشک شه...تشنش شده بود،تو بدترین شرایط...دستشو دراز کرد تا پارچ ابو برداره ولی...عاااه پارچ اب دوستش مونده بود و نمیدونست چیکار کنه...سوجین بهش گفته بود که اگه هرکاری داشت فقط به اون بگه؛اما اینکه بهش بگه بهم اب بده واقعا خجالت اوره...
عالیییییییی داوش گلم🌝👌
خاهشششششششش دابش خلم:)