بعضی وقتا همه ی کاری که میتونی بکنی اینه که بخندی. روزتو بگذرونی ، اشکاتو نگه داری و تظاهر کنی که خوبی.
بعضی روزا اون یه جنگجو هست بعضی روزا یه آشفته ی شکسته هست بیشتر روزا هم یه ذره از هر دو اما هر روز اینجاست وایساده میجنگه تلاش میکنه
نمی خوام فکر کنم یا اینکه از این به بعد چیزی حس کنم فقط بزار بخوابم ( تا وقتی که دیگه بیدار نشم )
اون فکر می کرد که یک درونگرا بود چون واقعا تنها بودن رو دوست داشت، اما معلوم شد که فقط در آرامش بودن رو دوست داشت، اون خیلی برونگراست وقتی که دور و بر آدمایی هست که براش آرامش میارن
دلیلی که چرا بعضی آدما خیلی مهربونن به خاطر اینه که دنیا با اونا خیلی بد بوده و اونا نمی خوان آدمای دیگه اونجوری که اونا حس کردن حس کنن
من مردم رو گیج میکنم. شخصیت شادی دارم و یه روح غمگین. جسور هستم اما خجالتی. خیلی قوی عاشق میشم، اما در گذرزمان حس میکنم بی قلبم. عاشق اینم که دور ادما باشم، اما ترجیح میدم تنها باشم. من همزمان درحال خوب شدن هستم و هم آسیب میبینم. من به رشد متعهدم، اما خود تخریبی رو خیلی خوب بلدم. همچنان در تلاشم آرامش پیدا کنم / تعادل بعد عمری از اشفتگی.
از نظر احساسی طاقت فرساست، اینکه از خودم اگاه باشم، و در عین حال از نظر روحی و روانی بیمار . من شاهد ج*ن*ا*ی*ا*ت خودم هستم.
بخشیدن هست اینکه چ*ا*ق*و رو از پشتت برداری و ازش استفاده نکنی برای آسیب ز*د*ن به بقیه مهم نیست اونا چقد بهت آسیب زدن
موقع خوندن. ما عاشق ظاهر شخصیت ها نمیشم. ما عاشق حرف هاشون، فکر هاشون، و قلبشون میشیم. ما عاشق روحشون میشیم.
چطور میتونم باد رو مقصر ریخت و پاشی که بوجود اورده بدونم ، اگه اون من بودم که پنجره رو باز کرد .
چرا ا*ل*ک*ل نوشید و م*و*اد کش*ی*د برای فرار از واقعیت اونم وقتی که کتاب ها وجود دارن ؟
معنی سنجاق قفلی اگر کسی هر روز گردنبند سنجاق قفلی بپوشه ، معمولا یک قول هست که خودشونو ن*ک*ش*ن ، مخصوصا اگر قبلا اقدام به انجام این کار کرده باشن
یاد گرفتم چطور حس م*ر*د*ن داشته باشم در حالی که همچنان راه میرم ، به جایی که قلب دیگه بیشتر نمیزنه ، و روح دیگه بیشتر حس نمیکنه