توییت

تابستون بعدی قرار بود پر از دیدار باشه، پر از خندههای جا مونده، پر از لحظههایی که قولش رو داده بودی. گفتی تابستون بعدی میبینمت... ولی تابستون اومد، و تو نبودی. نه صدایی، نه پیامی، نه ردپایی از اون وعدهی ساده که برای من، همهچیز بود. فقط یه فصل گرم گذشت، با دل سردی که منتظر موند و موند... و آخرش فهمید که بعضی قولها فقط برای دلخوشیان، نه برای وفا. تابستون بعدی اومد، ولی تو نه... و من موندم با خاطرهی یه جمله، که هر بار توی ذهنم تکرار میشه: "تابستون بعدی میبینمت..." ولی تابستون بعدی نبود