
در آغوشم بگیر. آغوشت تنها مکان امنیست، برای آرام کردن هرج و مرج دنیای درونم. -ani

در آغوشم بگیر. آغوشت تنها مکان امنیست، برای آرام کردن هرج و مرج دنیای درونم. -ani

خود را به بیخیالی زدن و دلقک بازی برایش آسان تر بود تا اینکه هر ثانیه به مردم توضیح بدهد چرا غم دارد. -ani

داشتم سیرک شبانه رو میخوندم و یهو رسیدم به صفحهی 261 و الان نفس کشیدن یادم رفته😭😃 فقط کسایی که سیرک شبانه رو خوندن میفهمن اونجا چه اتفاقی افتاده که باعث شده خفه بشم اگر حوصله نداری کتاب رو باز کنی بزار ی جوری بگم که بفهمی کدوم بخشه اون موقع که مارکو با الف.هـ دعواش میشه و یهو میره داخل سالن پیش سیلیا... و عذنبنبتنبنتیتی

به لیوان قهوهی گرم در دستانم مینگرم که کم کم سرد میشود، جرعهای مینوشم. چهره در هم میکشم میخواهم بپرسم «چرا قهوهام آنقدر شور است؟» اما وقتی چهرهاش را میبینم خودم جوابم را میگیرم چشمانش پف کرده و قرمز است، قهوهام شور است چون اشک هایش در لیوان قهوهام ریخته. حال که دلیلش را میدانم لیوان قهوه را سر میکشم. Ani _