
سلامی بعد از چند وقت. ~کیلینگ استالکینگ~ چه حسیه وقتی به کسی که دوستش داری برسی.. و آخرش همه چیز از هم بپاشه وبا مر*گ تموم بشه. چالش: اولین مانه*وایی که خوندی؟

😂😂کیا فهمیدن اصل داستانو؟ چالش: اگر میتونستی یه تایپ شخصیتی جدید رو خودت طراحی کنی، چه ویژگی هایی داشت؟

When you call me seorita.. عزیزم، به سرنوشت اعتقادی داری؟ _نه! مزخرفه! مزخرف نیست! چشماتو باز کن. اگر سرنوشتی درکار نبود به نظرت اینکه الان باهمیم فقط یه اتفاق ساده بوده؟ _امکانش هست..

نمیدانم چه رازی خفته در چشمان زیبایت، که عاقل سمت آنها میرود دیووانه میآید. Ayhan_mihrad

ولی آهنگای شاهکار Bring me ghe horizon واقعا عالی بودن.. Can you feel my heart?! (:

اما ماه در برابر زیباییاش کم آورده بود. چرا کهـ. . چالش: متن بالا رو خودت ادامه بده و قدت نوشتنت رو بسنج
وقتی اونقدر از زندگی درس گرفتی که با وجود سختیها، بهجای گریه کردن فقط به بیرون از پنجره خیره میشی..

آیا میتوانی صدای سکوت را بشنوی؟ آیا میتوانی کسی را که شکسته است التیام بخشی؟ آیا میتوانی تاریکی را ببینی؟ آیا میتوانی قلب مرا حس کنی؟ آیا میتوانی ضربان ضعیف آن را زیر پوستت حس کنی؟ آیا میتوانی مرا درک کنی؟ آیا میدانی چقدر تنها هستم؟ آیا میدانی تو تنها کسی هستی که دارم؟ آیا میدانی قسم خوردهام که تا آخرین لحظهای که زندهام و نفس میکشم، تو را دوست داشته باشم و فقط به تو فکر کنم؟ My curly angel 🫧

نام داستان: صلیب مقدس Ayhan_mihrad پسرک ترسید.. مداد هایشرا جمع کرد و به اتاق رفت.. مداد مشکیاش را میان انگشتهای کوچکش گرفت و شروع به خط کشیدن بر روی دفتر نقاشیاش کرد. ابتدا یک خط بلند عمودی کشید و بعد یک خط افقی کوتاه بر روی آن کشید. یک صلیب به رنگ سیاه. کاغذ را از دفترش جدا کرد و زمزمه کرد.. «دزد ها کشته میشن.. با صلیب مقدس» صدای زنگ کلیسا در تمام شهر پیچیده شد..

نام داستان: صلیب مقدس Ayhan_mihrad صدای زنگ کلیسا در تمام شهر پیچیده شد.. «گناهان ما را ببخش! راه دستیابی به رستگاری حقیقیرا در مسیرمان قراره بده! قسم به عظمت صلیب مقدس، تنها راه رسیدن به رستگاری مرگ است!» یکی از کسانی که آنجا حضور داشت، بعد از خاموش کردن شمعش، نگاه بی روحشرا به صلیب مقدس داد و پرسید: «چه نوع مرگی؟» بار دیگر زنگ به صدا درآمد. «افراد گناهکار، مرگی دردناک و تدریجیرا در سرشت خود خواهند داشت. افراد پاک دین مسیحیت، مرگ باشکوهی خواهند داشت و به رستگاری خواهند رسید»

از زندگیات خسته شدهای؟ دوست داری در زندگیات تغییری ایجاد شود؟ بیا با من همراه شو تا به لاسوگاس برویم.. شهر گناهان. سپس تو را به شهربازی خواهم برد. تصویر چرخ و فلکرا در آن دو تیلههای مشکی رنگت میبینم. زیباست. ـ چرخ و فلک؟ نه! آن دو تیله میشکی رنگترا میگویم که همانند کهشان و ستارهها میدرخشند. ستاره برای توصیف درخشش چشمهایت مناسب نیست. ماه و خورشید بسیار مناسبتر اند. ای فرشتهی زیبای من. ای پرستیدنی ترین فرد جهان. دخترکم. دوستت دارم (:

چالش: از چی خیلی زیاد بدت میاد؟ خودم از من من کردن🤝🏻 اونایی یک جملهی ۱۰ کلمه ایشون، ۹تاش من هست 😂🤝🏻