مرا در جایی پیدا کن که جمعیت کمتر باشد، آسمان آبی باشد و باد آزاد باشد. مرا در میان فراموش شدهها بیاب. رها شده به آنکه جویای حضور من است. مرا در جمع غیب بیاب
مرا در جایی پیدا کن که جمعیت کمتر باشد، آسمان آبی باشد و باد آزاد باشد. مرا در میان فراموش شدهها بیاب. رها شده به آنکه جویای حضور من است. مرا در جمع غیب بیاب
او به شلوغیهای زندگی و دغدغههای هم نسلانش تعلقی نداشت؛ روح او تکهای از دشتهای باز، دریاهای بیمرز و آسمانهای روشن بود.
"درباره من قضاوت نکنید من خودم درباره خودم قضاوت کردهام و الان مدتهاست که خودم را محکوم کردهام." -داستایفسکی-
"برای ما هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا چه سودی برای مردم ستم دیده این دنیا دارد." -نیچه-
چهارم اکتبر : آدمهایی که بیشتر از من و تو سرشان میشود میگویند انسان متمدن آن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند. تو باید برای خودت یک دنیای درونی داشته باشی و همچنین تکیه گاههای ثابت روحی و فکری. یعنی در عین حال که میان مردم زندگي میکنی، خودت را کاملا از آنها بینیاز بدانی. مردم هیچ چیز به ما نمیدهند که ما خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم. از مردم از مردم فقط رنج و ناراحتی و سر و صدای بیخود نصیب آدم میشود. -از نامه فروغفرخزاد به برادرش، فریدونفرخزاد-
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را ازاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟ -محموددولتابادی-
حالا که همه چيز گذشته، میدانم او دویده بود، در مسیری که من حتی قدم هم نزدم. و در پایان برای او زخمیست که تا ابد میماند و برای من سکوتیست که همیشه با نامش شروع میشود.