یادمه کلاس سوم بودم یک شب یواشکی تا ۵ صبح گیم پلی میدادم کل روز فقط تکلیف حل کرده بودم درس نخونده بودم بعد وقتی رفتم مدرسه معلم گفت امتحان داریم😳 یکی پرسید چرا نگفتید گفت چون میخواستم تست بگیرم ! (من میدونم یادش رفته بود 😏) شانس من معلم به من زل زد بعد از چند ثانیه گفت من برم پای تخته 😥 انگار معلم جاسوس بود ومیدونست من داشتم گیم میزدم😔 خوش شانسی آوردم قلدر مدرسه دیر رسیده بود دستش هم همون چوبی بود که یواشکی میآورد فشاری هم بود (نمیدوم چرا)سیس برداشت در را کوبید چوبش خورد تو صورت معلم
درخت رو قطع میکنند بعد باهاش کاغذ درست میکنند بعد روی همون کاغذا مینویسن درختان رو قطع نکنید!