گفتاورد
✮JangMi✮ 3 روز پیش

معلم تفکر و سواد رسانه ازمون پرسید هوش مصنوعی چی بلدید منم گفتم pixai حالا ازم میخواد فیلم اموزششو بزارم😭😭 این یه وقت هايی خیلی عکسای ناجور درست میکنه 😭😭 بعدم زیر بار نمیرفت اسمش اینه هی میگفت pixels

گفتاورد
✮JangMi✮ 3 روز پیش
عکس

‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌

میم
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

اون زمان که همه دخترا به بن تنیسون علاقه داشتن من کوین رو دوست داشتم 😭✨ تو کدومو دوست داشتی ؟

گفتاورد
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

آقا یه سوال تریان ها بسته به حیوونی که هستن رژیم غذایی متفاوتی دارن؟ مثلا تریانی که گرگه تریانی که خرگوشه رو شکار می‌کنه ؟👀

خاطره
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

من عاشق این انیمیشن بودم منظورت چیه که تو نبودی ؟

گفتاورد
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

بچه ها می‌خوام یه پست بسازم «تالار هنرمندان» تو چند پارت نقاشی هاتون رو میزارم اینطوری که انگار کسی که پست رو میبینه انگار اومده موزه و من دارم نقاشی هنرمندان رو بهش نشون میدم اگه میخواهید باشید اینجا بگید و منو فالو کنید تا فالوتون کنم تو پیوی برام بفرستید (نهایت چهار عکس)

میم
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

نه ببین عزیزم اگه من قهر کنم تو باید از دلم در بیاری ولی اگه تو قهر کنی منم قهر میکنم

میم
✮JangMi✮ 2 هفته پیش
عکس

آره خلاصه من همیشه تو لاک پشت های نینجا رافائل بودم

میم
✮JangMi✮ 3 هفته پیش
عکس

منم از اینا می‌خوام که 😭

گفتاورد
✮JangMi✮ 4 هفته پیش
عکس

آن چیست که آغازش پایان همه چیز و پایانش آغازی دوباره است؟

خاطره
✮JangMi✮ 4 هفته پیش
عکس

من آدم خیلی اجتماعی نیستم و کم پیش میاد با کسی صحبت کنم اما اون همیشه پر انرژی بود و کلی دوست داشت در صورتی که اون تنها دوست من بود.اون‌ نمیتونست همه وقتش رو به من اختصاص بده ولی تمام روز من مال اون بود.اون با آدمای زیادی صحبت میکرد و من رو نادیده می‌گرفت ولی وقتی من شروع به صحبت با فرد دیگه ای کردم صدام زدن خیانتکار! اما چرا؟ مگه اون هم همین کار رو با من نکرد ؟ پس چرا اون اجتماعی خطاب شد و من خیانتکار ؟...

گفتاورد
✮JangMi✮ 4 هفته پیش
عکس

«نمیتوانم بدون اینکه ببینم پشت آن در چیست اینجا را ترک کنم.فقط یک ثانیه طول خواهد کشید.دستم را دراز می‌کنم و دستگیره را می‌چرخانم. در به راحتی باز می‌شود. همانطور که انتظار داشتم،قفل در ها باز شده اند.در را کامل باز میکنم و نور گوشی را به فضای تاریک داخل می‌تابانم.همین که داخل اتاق را می‌بینم،پاهایم سست میشوند. وای نه.خدای من. هرگز نباید در این اتاق را باز میکردم.تا فرصت داشتم،باید فرار میکردم.» ایمی برنر ،بخش دی،اثری از فریدا مک‌فادن