وضعیت
Ivy Wildland 7 روز پیش
عکس

سلام بر همگی : راستش من دارم یه داستان می نویسم اصلا قصدم پز دادن نیست و داستان یه مشکلی داره ولی می دونم چی پس اگه لطف کنه کسی بتونه کمکم کنه ممنون می شم 🩷🎀فقط می خوام داستنم رو بخونه و بگه چطور می تونم بهترش کنم همین 🩷 فقط یکی دو کتاب فانتزی اکشن خونده باشه کافی ممنون 🪄

میم
Ivy Wildland 2 هفته پیش
عکس

بدون شرح ....

خاطره
Ivy Wildland 2 هفته پیش
عکس

سلام 🥰 می گم کسی تا الان کسی اسم ابزار فانی ،کاساندرا کلر یا حتی شکارچیان سایه به گوشش خورده فقط محض کنجکاوی می خواهم بدونم کسی جز من خوندش 😞😞🤣🤣🫠 اگه خوندید لطفا کامنت یا پیام بدید 😉😊 #من -تنها #عادی پی نوشت ناظر جون لطفا رد نکن تاالان دو بار پستم از ابزار فانی رو رد کردن ممنون 🥰

گفتاورد
Ivy Wildland 3 هفته پیش
عکس

درد، بخشی از خانواده اون ها بود. جس ،با درد زندگی می کرد با درد طناب پدرش که قطره قطره زندگی ها را می گرفت بی ذره ای تردید با درد طنابی که رشته های حیات مادرش را پاره کرد. با درد، مرکز همه چیز بود با درد زخم ها و گریه ها با درد از دست دادن ها با درد سرنوشت دخترش با درد داستان پسرش با درد این که آنقدر قوی بود که درک نمی شد توسط کسانی که کنارشان راه می رفت با درد این که آنقدر قوی نبود که زندگیش را نجات بده اما ادامه داد تا داستانی باشه برای شنیده شدن #BlackBlood

گفتاورد
Ivy Wildland 4 هفته پیش
عکس

درسته زندگی درد دارد اسیب دیدن دارد زخم دارد اما کسی نگفته که ارزش ندارد چون اگر نداشت کسی ادامه نمی داد کسی امتحان نمی کرد کسی تلاش نمی کرد کسی بردن را حس می کرد کسی برای باخت گریه نمس کرد اصلا کسی زندگی نمی کرد همه این را می دانند ولی کسی نمی خواهد بداند که چطور می تواند زندگی کند و بداند چطور زخم بخورد بی ان که اسیب ببیند

وضعیت
Ivy Wildland 4 هفته پیش
عکس

صبح پاشدم بگم :امروز می رم به همه برنامه هام می رسم از تابستونم استفاده می کنم می ترکونم 😍😍 دیدم ۲ شهریور 🫠🫠 رفتم خوابیدم دیدم دیگه دیره دیگه دیره برای زندگی دوبارهههههههه😮‍💨😮‍💨😮‍💨 دوبارههههههه دیدم دیگه شروع شده دوبارهههههه 🤢🤢🤢 دوبارهههههه🤐🤐 شروع شده بیدار شدن سر صبحححح🫩🫩🫩 شروع شد دویدن ها سر صبح 😪😪 معلمای پرورشی ☠☠ فریادشون پخش میشه تو بلندگو 😢😢😢 پاشو پاشو که بازم دیر شد 😑😑😑 همه چیز ها چقدر زود تموم شد 😭😭😭

گفتاورد
Ivy Wildland 4 هفته پیش
عکس

درد بخشی از خوانواده اون ها بود لیام با درد نفس می کشید با درد نبود مادرش با درد رها کردن پدرش با درد کافی نبود با درد تنهایی با درد زخم های شمشیر با درد بخیه هایی که زد با درد نبودن دخترش با درد دروغ پسرش با درد هیولا بودن با درد این که اون قدر قوی بود که فراری می داد ادم ها رو با درد این که اون قدر قوی نبود که نجات بده زندگیش رو اما ادامه داد تا داستانی باشه برای شنیده شدن #Black Booldایوی وایلد لند

گفتاورد
Ivy Wildland 1 ماه پیش
عکس

"ما این کار ها رو کردیم بله همه این 20 سال چون نیاز بود اون با خون شی.طان و فرشته باشه چون دنیا به کس های مثل اون نیاز داره " -:" پس شما اون ساختید مثل یکی از خودتون چون فکر می کنید دنیا بهش نیاز داره؟ " +:"نه اون نه اهریمنه نه فرشته اون یه انسان یکی هم روشن هم تاریکی یکی تعادل رو برمی گردونه " - مجموعه خون سیاه اثر ایوی وایلدلند

گفتاورد
Ivy Wildland 1 ماه پیش
عکس

هر چیزی بها دارد گاهی بهایی دو چندان گزاف انسانیت غم دارد پایان درد دارد زندگی زخم دارد هر چیزی بها دارد فراموشی بها دارد به یاد اوردن بها دارد ولی بیش از هر چیز انتخاب بها دارد