خاطره
Die light 2 روز پیش
عکس

تو مدرسه همه چیز عادی بود. معلم درس رو شروع کرد که حس کردم نگاه عجیبی روی منه ، یه نفرو دیدم زل زده بود بهم و گاهی به تلوزیون خیره میشد. نمیدونم مشکل دختره چی بود که همش یه لبخند رو لبش بود. از اونموقع یک سال گذشته و همش بهم نزدیک میشه. هیچکس باور نمیکنه که پارسال اون دختره بهم زل زده بود. اونموقع اون همیشه ردیف جلو و تقریبا کنار من مینشست اما اون روز من اون رو عقب دیدم و حتی خود دختره هم باور نمیکنه. حالا اینا به کنار... اون دختره پارسال اصلا تو مدرسه مون نبود

گفتاورد
Die light 3 هفته پیش
عکس

میخوانم تا بخوابی...علاقه‌ای ندارم برای بیدار شدنت. به خواب برو، شاپرک خسته. بال های شکشته ات به دست من خاکستر میشوند. من همان تیر کابوس هایت هستم، همانقدر زهراگین. صدای اخرین تقلای نفس هایت خنده بر لبان گنجشک می‌آورد. همان گنجشکی که به شکارت نشسته بود...ای شاپرک خسته، با خاک می‌پوشانمت تا ماه نگرید. برای شمع نسوز، او برای تاریکی خودش می‌درخشد.. -starly cat-