

خانه میتپد و نفس میکشد، و هر قدمی که برمیداری، میتواند تو را به جای ناشناختهای ببرد که هرگز انتظارش را نداشتی👻 (خانه برگ های کاغذی)
خانه میتپد و نفس میکشد، و هر قدمی که برمیداری، میتواند تو را به جای ناشناختهای ببرد که هرگز انتظارش را نداشتی👻 (خانه برگ های کاغذی)
درون هر آدمی دو زندگی جریان دارد؛ یکی برای جهان، یکی که حتی خودش هم نمیتواند ببیند🐾🐈⬛ (دکتر جکیل و اقای هاید)
پنجرهها فقط برای دیدن نیستند؛ گاهی آنچه نمیخواهی ببینی، همان چیزی است که تو را نمیگذارد آرام بگیری⏳☁ (دختری در قطار)
نظرتون چیه رنگ و وایب پیج یکم متفاوت بشه؟ ۱.زرد ۲.همون قهوه ای خوبه ۳.نارنجی ۴.ابی
هتل سکوت دارد، اما اگر گوش کنی، صدای دیوارها را میشنوی که داستان میگویند… و همه ی داستان ها خوشایند نیستند.🩶🕒 (درخشش)
کتابدار تون با یه بغل معرفی کتاب اومده😁 توی پست جدید چه ژانری معرفی کنم؟ ۱.جنایی ترسناک ۲.فانتزی تخیلی ۳.فلسفی ۴.عاشقانه رمانتیک
«بهآسودگی خواهم مرد، چه اهمیتی دارد که دیگران غمگین شوند یا نشوند، گریه بکنند یا نکنند.» (بوف کور)
«در اعماق جنگل تاریک، درختی تنومند و مخوف روییده؛ شاخههایش را در آسمان شب گسترانده، و جادویی سیاه در ریشههایش جریان دارد.» (درخت نفرین شده)
«درخت نفرینشده بیش از صد سال است که منتظر یکی از وارثان خاندان کریت است… ورود به جنگل برای تاورین ممنوع بود، اما او، مثل هر پسر یازدهسالهای، نتوانست جلوی تمایلش را بگیرد...» (درخت نفرین شده)
«ماه، خانه ماست؛ اما دنیاهای دیگری هم هستند که باید کشف شوند.» (دختر مهتاب)
من بعد دیدن اختلاف لایکای پست و اسلایس: پست گزاشتن نمیصرفد وقتشه بزنیم تو کار اسلایس🤝🏻✨
«از جایی شروع شد که آنتنهای تلویزیونمان پر از برنامههای تازه شد… اما آن روزها نمیدانستیم این تصویرها قرار است نه فقط نگاه، که ذهنمان را تسخیر کنند. سهپایهها آمدند، آرام… و دنیا دیگر هرگز همان نشد.» (وقتی سه پایه ها به زمین امدند) _جان کریستوفر
«رنج واقعی و عذاب اصلی آن نیست که زخم بدانی، بلکه دانستن آن لحظهایست که میدانی روحت در راه جدا شدن از بدن است.» (ابله) -داستایوفسکی
«انسان یک راز است، باید کشف شود و اگر تمام زندگی خود را صرف کشف آن کردید، نگویید که وقت را تلف کردهاید.» (برادران کارامازوف) -داستایفسکی
📝 «اگر میخواهی آینده را تصور کنی، تصویر چکمهای را ببین که تا ابد بر چهره انسان فرود میآید.» (1984)
مود:تو پست جدید رو ۳ روز پیش گزاشتی ولی تستچی خسته تر از این حرفاس که تاییدش کنه (شوخی)
«مهمونی قشنگی بود. تا وقتی نورها خاموش شدن و کسی دیگه برنگشت.» (لیست مهمان ها)
«در سرزمینی که خواب نفرین است، بیداری واقعی مبارزهای است شجاعانه علیه سکوت.» (جادو هرگز نمیخوابد)
«مامانم همیشه میگفت مغز آدما مثل بادامه. از بیرون سفت و قهوهایه، ولی اگه بتونی بازش کنی... شاید چیزی ببینی که ارزش دیدن داره.» (بادام)
«زمان، بیماری و مرگ همهچیز رو میدزدن. چرا ما یه بخشیشون رو پس نگیریم؟» (به امید دلبستم)
دوستان ببخشید کم پست میزارم جدیدا دارم این کتاب رو میخونم تا براتون توضیحش بدم ببخشید 😁🍩