گفتاورد
دیدین تو یه موقعیتی قرار میگیرید که نه کسی میتونه کمکتون کنه نه خودتون ، از همه چیز از جمله کسایی که دوسشون داشتید ، سرگرمیاتون چیزای کوچیکی که خوشحالتون میکردن بیزار میشید ؛ دلتون میخواد تنها باشید اما همزمان دلتون میخواد یکی پیشتون باشه ، حواسش بهتون باشه تو این موقعیت تیره ولی کسی نیست و حس میکنین درک نشدنی ترین موجود جهانین؟ کسی حرفتونو نمیفهمه و خودشو جای شما نمیذاره و تکی تموم این سیاهی و دردا رو تحمل میکنید ، حسرت میخورید به حال کسایی که بی دلیل یا با دلیل خوشحالن. منم توی اون موقعیتم.