- خوشبختی را انتخاب کردن خجالت ندارد. + درست است ولی اگر آدم بخواهد فقط خودش خوشبخت باشد، آن وقت خجالت آور است.
- خوشبختی را انتخاب کردن خجالت ندارد. + درست است ولی اگر آدم بخواهد فقط خودش خوشبخت باشد، آن وقت خجالت آور است.
او دیگر نمیدانست کدام فکر از خودش است و کدام از آنها که به خوردش دادهاند. فقط حس میکرد چیزی درونش آرام آرام خاموش میشود.
همیشه فکر میکردهام و حالا هم فکر میکنم که دردها، انگار هیولایی در گوشه گوشه بدن آدمها خوابیدهاند و تنها کافی است چیزی آنها را بیدار کند. بیدار که شدند دیگر کسی نمیتواند در برابرشان تاب بیاورد.
تنهایی خوشحال بودنو یاد بگیر. اگه شادیت وابسته به خانواده، دوست یا ... باشه، عدم حضور هرکدوم ممکنه بهت آسیب میزنه. سرگرمی ها و کارایی رو پیدا کن که تنهایی روز خودت رو بسازی و لذت ببری.
باشد که افرادی را پیدا کنید که کارهایی را برای شما از روی عشق انجام میدهند نه برای عشق.
یه روز میفهمی که درسته همه چیز رو برای بقیه تحمل کردی ولی وقتی که نوبت خودت شده هیچکسی تحملت رو نداره.
اون گفت عیبی نداره ولی بعدش ذوقش کور شد برق چشماش خاموش شد، اون گفت عیبی نداره ولی تا دلت بخواد عیب داشت.
⋆ آلبر کامو : هیچکس متوجه نمیشود که بعضی از مردم صرفا برای اینکه معمولی باشند، انرژی زیادی مصرف میکنند.
⋆ پیتر سوانسون : هرچه بیشتر با دیگران تعامل میکردم بیشتر دلم میخواست از آنها دور بمانم.
نمیداند چرا انسان بودن را انتخاب کرده! وقتی میتوانست شاخه ای گل، برگی تا خورده از یک کتاب یا پروانه ای رنگین بال در این دنیا باشد.
اگر بهت توجه میکنه تو خیلی خوششانسی، چون نادیده گرفتن آدما یکی از کارای موردعلاقشه .
بعضی آدما طوری حرف میزنن که انگار نمیخوان از دستت بدن اما طوری رفتار میکنن که انگار نمیخوان نگهت دارن.
گاهی اوقات، نمیفهمم چطور آدما دلشون میاد که همچین حرف هایی رو بزنن، همچین کارهایی رو بکنن...
اینکه نمیتونه همه چیزو به خوبی بیان کنه و وقتی تنها میشه، یه عالمه حرف رو توی ذهنش به فرد مورد نظر میگه ... و هیچ کس قرار نیس هیچوقت درمورد اون حرف ها و احساسات ... چیزی بدونه
نمیدونه ، ولی انگار توی دریا غرق شده ، بلد نیست شنا کنه و موج ها اونو به هر طرفی میبرن . کسی نیس که دستشو بگیره و اونو به سطح آب ببره ... تا جایی که در اعماق دریا فرو میره و در آخر ... نگه داشتن نف.س.ش براش سخت میشه .
نمیدونم داستانش چیه ولی خوشحالی آدمایی که دوسشون داری حتی از خوشحالی خودتم بیشتر بهت میچسبه...
همیشه در حال خوابیدن و ریختن حرفاش تو خودشه چون هروقت از احساساتش حرف زد، همه چی خراب شد.
کسی نمیتونه بهش آسیب بزنه. چون اون خودش از قبل، صد بار اون سناریو رو تو ذهنش اجرا کرده.
آدما فکر میکنن اون تنها میمونه چون گوشهگیره ولی واقعیت اینه، اون میشینه و این همه رفتار مصنوعی رو تماشا میکنه و هیچ میلی به بودن بینشون نداره.