حسی که مدت ها تلاش میکنی ترومای بدی که تجربه کردی رو فراموش کنی؛ یهو خوابش رو میبینی و دوباره یادآوری میشه «« (...)
این روزا مد شده میگن نجات دهنده در آینهست؛ امـا . . اون یکبار گفت: در آغوشم بگیر و نجاتم بده ق.ات.ل.ی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه ها میبینمش. (حق)
اون خیلی حواسش جمعه که چی میگه، مبادا طرف از حرفش ناراحت بشه، دل کسیو بشکنه یا اذیتش کنه . اما بقیه ...
در جواب کسایی که همیشه میگن: «تو زیادی حساسی.» مگه اصل داشتن قلب همین نیست؟ اینکه غرق احساساتی بشی که هیچ کس دیگه نمیفهمه؟
... : در داستانت با کدام تاریکی جنگیدی و بر آن غلبه کردی؟ کوه ها بی زلزله قد نمی کشند.
اون بیشتر دوست داره تنها باشه، نه چون ناراحته، چون با خودش بیشتر خوش میگذره. خلوت با خودش که از هر جمعی واقعیتره.
هر شوخی، شوخی نیست؛ ی حرف میتونه ی آدمو واسهی ساعتها، ماهها و سالها متوقف کنه ..