وقتی شنیدم که دیگر نیستی نتوانستم باور کنم ...چطور ممکن است فقط بخواطر حرف هایم رفته باشی و دیگر بازنگردی؟هنوزم باور نمی کنم...چطور ممکن است دیگر نبینمت؟ تو سرسخت تر از این حرف هایی ...حتی فکر نبودت . فکر اینکه انگشتانت روی صفحه ی موبایلت کشیده نمیشود تا با من تماس بگیرد قلبم را ذوب میکند...تو به من قول داده بودی که تا اخر مسیر همراهم میمانی پس چرا الان در دوزخی؟؟؟؟؟؟

دلتنگ صدایت شدم...ان صدایی که هر دلی را از عشق لبریز میکند ...ان صدایی که شنیدش تا اعماق وجودم ارامم می کند ...پس برگرد ...برگرد تا صدایت را بشنوم و به زندگی برگردم ...برگرد...

سلام به همگی خب من از همتون یک سوال دارم ...من می خوام فعالیت کنم ولی نمیدونم تست بسازم یا داستان منتشر کنم . داستانم قسمتای زیادی داره و تقریبا از 50 تا بیشتره و مطمینم خیلی طول میشه . نظر خودم اینه که اول تست و مطلب بسازم و شاید ناظر شدم و بعدش داستانمو منتشر کنم . نظر شما چیه؟ شما بودید اول تست می ساختید یا داستان منتشر میکردید؟اها...من تازه واردم به نظرتون کدوم بیشتر حمایت میشه؟