گفتاورد
معنی↫ دستم را بالا بردم و این بار صورتش را گرفتم. "قبل از تو هرگز لبخند نزدم. هرگز نخندیدم. یادم رفته بود چگونه. تنها بودم و راه دیگری بلد نبودم. اما تو مرا نجات دادی. باعث شدی احساس کنم مورد قدردانی، نیاز، خواستن هستم. تو مرا به ارمغان آوردی. بیرون، و تو به من دلایلی دادی که دوباره بخندم.