پ ن: مدرسه دن بسکو یا اندیشه که الان حدود پنج ساله که فرزانگان هشت واقع هستش. میتونید سرچ کنید گذشته اش رو توی نت و فیسبوک ببینید. عکس بالا سمت راست، تونل هایی هستش که از ابتدا نبوده توی دوران شاه ساواک ازش استفاده میکرده. در دوران جنگ پناهگاه بوده. الان ولی انتهای تونل ها که به دادگستری راه داشتند بتن ریزی شده ولی خیلی مارپیچه و احتمال گم شدن توش هست🦦✨ یه کلیسا هم داشته مدرسمون که بعد از انقلاب نمیتونستن پیداش کنن بعد از کلی گشتن پیدا شده جالبه بدونید بخاطر این مدرسه اسم این محله اندیشه هستش

به سلامت برگشتن😭

خدا برسه به داد اونی که هم اورثینک میکنه ☁️ هم حس شیشم قوی داره🌧️ هم بیشتر از سنش میفهمه🌨️

هدف: نامشخص تلف شدن وقت: ۱۰۰% به دست آووردن نتیجه ای: ۰%

+توی ده دقیقه کشیدمش -پس میخوای بگی چون زمان کم گذاشتی بد شده؟ +نه بد نشده واسه ده دقیقه خوبه -ولی میتونستی زمان بیشتری بذاری تا بهتر بش- چاقومو بیرون میارم* +چیزی گفتی؟

یکی: ثابت کن آیدلات یه رگ ایرانی دارن من: نشون دادن این عکس*

برای اولین بار با دوستم رفتم کلیسا یه کتاب بود به زبان ارامنه نوشته شده بود اومدم بازش کنم با ولوم بالا گفتم بسم الله:) تو کلیسا بین ارامنه بلند گفتم بسم الله😭😭🤣

_فراموشش کردی؟ _دورش انداختم؛ هم خودش رو، هم خاطراتش رو.

وقتی بلیط کنسرت جیهوپ ۱۲۰ میلیونه ولی باز تو نمیتونی بری...

جونگکوک A.P.T رزی رو میخونه. تهیونگ میبینه* تهیونگ استوری میذاره:

وقتی اونقدر دورت خالی شده که فقط داداشت بهت پیام میده (حتی مطمئن نیستی که اونم برات بمونه)

من نا امید شدم؟ نه من نا امید نشدم من فقط دیگه اهمیت نمیدم...

من فقط یه دختر ۱۴ ساله متولد ۸۶ ام و نمیدونم چرا بقیه بهم میگن سال بعد ۱۸ سالم میشه... :)

سلامت روان؟ عزیزم من منتظر اعتراف 001 به 456 هستم🎀🙂‍↔️

_ باید بپری -اگه بیوفتم چی؟ -اگه پرواز کنی چی؟ -ولی اگه بیوفتم..... -من میگیرمت. «Desiree, Taekook» پی نوشت: درخت خرمالوعه:) مثل ناپلئون، شیرین اما گس:)

" میدونی مرگ چیه؟ مرگ فقط قطع شدن ضربان قلب نیست شاید فکر کنین جدا شدن از عشق باشه... نه اینم نیست... مرگ واقعی اینه که یاد بگیری از دوست داشتن کسی دل بکنی که هیچوقت فرصت داشتنش و نداشتی...″ جئون جونگکوک ۱۰ آپریل ۱۹۹۱ «Desiree, Taekook»

″اولین بهار ما رسیده بود با زیباییش با نسیم های وقت و بی وقتش با نم نم بارانهای بهشتیش و حالا این بهار .... به کجا میرسید؟ یا بهتر بگم ما رو به کجا میرسوند؟″ پارک جیمین ۱ می ۱۹۹۲ «Desiree, Taekook» پی نوشت: یکی دیگه از کاورای دزیره.

-مثل اینکه یادتون رفته من و شما امشب باید بریم به یه میهمانی شام آقای جئون در حالی که از خطاب شدنش توسط تهیونگ خنده اش گرفته بود گفت: -چرا اینطوری حرف میزنین؟ تهیونگ هر دو ابروهاش رو بالا داد پشت سرش ایستاد و با شیطنت سرش رو نزدیک گوشش برد -اوژنی میخندی؟ میخندی اوژنی؟ لرز عجیبی به تن جونگکوک ،افتاد بهت زده به عقب پرید و روبروش ایستاد -شما چطوری شنیدین؟ -خیلی غرق کتابت ،بودی نتونستم درت بیارم «Desiree, Taekook» پی نوشت: تصویر کاور دزیره اس:)

عشق شاید برای همه چهار حرف بود اما برای من توی شیش حرف خلاصه میشد و اون شیش حرف... شاید بهتر باشه، دوباره این کتاب رو باز کنم.... دوباره قصه دختر تاجر ابریشم رو بخونم... و دوباره عاشق بشم.... «مقدمه دزیره,Taekook» پی نوشت: کاور اصلی دزیره.

-مگه میتونم توی دریای شب چشمات نگاه کنم و دروغ بگم؟ -دریای شب؟ -همونقدر سیاه. -اگر چشمهای من دریاست... تو غرقش میشی؟ -تو دریا شو اوژنی... بعدش بشین و ببین چطور غرقت میشم. «Desiree, Taekook» پی نوشت: یکی از کاور های اصلی دزیره است. خوشتون بیاد بیشتر میذارم.

دیگه حرفامو هیچ جوره نمیگم بت سنگ شده دل دیگه نمیخنده فکر نمیکردم ما از دست بریم گفتم دعوامون هم مثل سری قبله دلشم تنگ نمیشه (🎶Boro; Isam)

مشکلم بخت بد و تلخی ایام نیست مشکلم پوشوندن پینه دستام نیست مشکلم آب نیست نان نیست برق نیست مشکلم شکستن طلسم تنهاییست:)

ایران من قله نور مردم من مثل رنگین کمون ایران من فردای تو خاکش از من گندمزارش از تو (My_Iran; Erfan)

من برنامه ریزیم عالیه* همچنان برنامه های من: