ایندفعه واقعا کار خددم بود معلم گفت امتحان فارسی آذر دارین چون ماه آذر نگرفتم بعد گفت قرآن امتحان میان ترم و آذر رو با هم میگیرم منم کل شب نشستم فارسی خوندم هیچ از قر آن نخوندم صبح دیدم امتحان فارسی برای فردا بود بعد تو مدرسه تا زنگ امتحان سه دور قرآن خوندم از همه هم بهتر جواب دادم الان نمیدونم گریه کنم یا بخندم
دوستم تازه معنی پی در پی : به دنبال هم رو یاد گرفته بود تو گروه بهش گفتم ظهر بیا پیوی هیچی خبر رسیده در به در دنبال وی هست آخر اومد تو گروه گفت ببخشید ولی نتونستم تا ظهر وی رو پیدا کنم معنی جدید پیوی : دنبال وی
هعیییی یه ناظمی داشتم بهم گفت فردا با ولی بیا هیچی من رفتم رو کاغذ نوشتم ولی ( اما ) معنی : حرف ربط فردا باهاش رفتم مدرسه دادم بهش خیلی عصبانی شد شاید چون توضیح کامل دادم خب برای اطلاعات خودش بود
آنچه از سرگذشت ، شد سرگذشت حیف بی دقت گذشت ، اما گذشت تا خواستیم دوروزی فکر کنیم ، بر دم خانه نوشتند در گذشت
رفتم خونه مادر بزرگم پسر داییمم بود با هاش جنگ جهانی راه انداختم که قابلمه رو پرت کرد سطل آشغال
