کمابیش همه انسانها در برابر ناملایمات پایداری میکنند، اما اگر خواستید منش کسی را آزمایش کنید به او قدرت بدهید. -آبراهام لینکلن
"بچه که بودم خیال میکردم همه چیز مال من است، دنیا را آفریده اند که من سرم گرم باشد، آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت ها، اسب ها، کالسکهها و حتی آن گنجشکها برای سرگرمی من به وجود آمده اند. بعدها یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند." (عباس معروفی، سال بلوا)
سلام بر آنان که در ما چیزی را دوست داشتند که خودمان آن را ندیدیم و دوست نداشتیم -محمود درویش
«راس: دریغا! سرزمین نگونبخت که از به یاد آوردن خود بیمناک است. کجا میتوانیم آن را سرزمین مادری بنامیم که گورستان ماست؛ آنجا که جز از همهجا بیخبران را خنده بر لب نمیتوان دید؛ آنجا که آه و ناله و فریادهای آسمان شکاف را گوش شنوایی نیست. آنجا که اندوه جانکاه چیزیست همهجایاب. و چون ناقوس عزا به نوا درآید کمتر میپرسند که از برای کیست، و عمر نیکمردان کوتاهتر از عمر گلیست که به کلاه میزنند، و میمیرند پیش از آنکه بیماری گریبانگیرشان شود.» -مکبث،ویلیام شکسپیر پردهی۴مجلس سوم
به طرز وحشتناکی آشکار شده است که تکنولوژی ما، از انسانیت ما فراتر رفته است... _آلبرت انیشتن
آینده قولیه که میتونیم تصمیم بگیریم نسبت بهش وفادار بمونیم یا نه، گذشته قولیه که زیرش زدیم. دیزی دارکر، الیس فینی
غم سایه اش رو روی وجودم انداخته. حتی زمانی که هیچ اتفاقی نیفتاده غمگینم ؛ انگار یه چیزی رو گم کردم.
بعضی وقتا به جای جر و بحث فقط به طرف نگاه میکنم و تعجب میکنم که این حجم وسیع بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچیکی جا شده؟ _ آلپاچینو
ما برای ادامه دادن هیچکسی را نداریم جز خودمان! شاید غم انگیز باشه، ولی در انتها همه یه روز با تمام وجود این واقعیت رو درک میکنن. _چارلز بوکوفسکی
نشانه یک کتاب خوب این است که هر بار آن را میخوانید تغییر کنید؛ چیزی تازه بیابید. کتاب خوان ها میدانند چه می گویم. بارها شاهد این تجربه بوده اند. _اندرسون کوپر
همیشه میترسیدم کسانی را که دوست دارم،یک روزی از دست بدهم؛اما باید از خودم بپرسم،آیا کسی هست که بترسد از اینکه من را یک روز از دست بدهد؟ _پائولو کونیلو
اغلب یک لبخند ، یک کلمهٔ محبتآمیز ، یک گوش شنوا ، یک تعریف صادقانه یا کوچکترین توجه را دست کم میگیریم در حالی که همهٔ این ها قادرند یک زندگی را از این رو به آن رو کنند - لئو بوسکالیا .
هرچه عمیقتر به زندگی بنگری به همان مقدار هم عمیقتر رنج میبری. وقتی نیچه گریست – اروین یالوم
کاش میشد از این شهر دور شد، از خانهها، خیابانها واز آدمها؛ نمیدانم کجا فقط جایی که از من سوالاتی نپرسند که خودم جوابشان را نمیدانم.
چطور میشود گم شد؟ اگر هیچگاه گم نشدهای، هیچگاه زندگی نکردهای. اگر ندانی چطور گم شوی، تباه خواهی شد. زندگی کاشفانه جایی در میان سرزمینهای ناشناخته قرار دارد. - ربکا سولینت
تمامآنچیزیکهدربارهتودرسرمهست دههاکتابمیشود. اماتمامچیزیکهدردلمهست،تنهادو کلمهاست: دوستتدارم! _ویکتورهوگو
همه چیز در آخرین آدمی خلاصه میشود که در تنگای شب به یاد میآورید. قلب شما آنجاست. -یادداشت ها، چارلز بوکوفسکی
گفتی که پرنده ها را دوست داری اما آن ها را داخل قفس نگه داشتی تو گفتی که ماهی ها را دوست داری اما تو آنها را سرخ کردی تو گفتی که گل ها را دوست داری و تو آن ها را چیدی پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری من شروع کردم به ترسیدن" _ژاک پره ور