آقا گوش کنین تو مدرسه ما قبلا پسرونه بود و شایعه شده قبلا یه پسره تو دستشویی مرده حالا با این وضعیت مدیر باید ما رو آروم کنه میاد تو سالن دستشویی درست میکنه ورود با دستشویی حیاط رو ممنوع میکنه حالا من و دوستام یواشکی تایم استراحت تقویتی میریم دستشویی بعد یهو یه نفر با صدای مرد میگه برین بیرون حالا ما سکته رو زدیم بعد یکی از دوستام میگه آقا بهمنی ببخشید الان میریم هیچی دیگه معلوم شد اون سرایدار بود😂
ای اعلان های مهاجر... سفرت سلامت باد... به کجا میری عزیزم... ~این شعر تقدیم به دوست عزیزم اعلان که رفته و دیگر برنمیگردد~