لذت بردن رو یادمون ندادن؛ از گرما مینالیم از سرما فرار میکنیم، توی جمع از شلوغی کلافه میشیم، توی خلوت از تنهایی بغض میکنیم، تموم هفته منتظر رسیدن روز تعطیلم و آخر هفته هم بیحوصلگی تقصیر غروب جمعهس و بس،همیشه توی انتظار به پایان رسیدن روزایی هستیم که بهترین روزای عمرمون هستن، مدرسه، دانشگاه و کار حتی توی سفر همیشه به مقصد فکر میکنیم بدون لذت از مسیر؛ غافل از اینکه زندگی همون لحظههایی که میخواستیم بگذره -
امروز میتونه روزی خوبی باشه به دو دلیل خودت اجازه بدی روزت خوب باشه... خودت اجازه ندی بقیه بدش کنن... پس همچی به خودت بستگی داره^^💚
بعضی وقتها لازمه دلت بشکنه ، بهت بر بخوره ، ناراحت بشی ، گریه کنی ، بعضی وقتها از دست دادن بهترین تجربهاس ، هیچ آدمی تو شادی موفق نشده ، این غم و سختیه که آدم رو هدایت میکنه به سمت هدفهاش پس از رفتنها ، سختیها ، نشدنها ، نرسیدنها نترس. 🌻 ݁
هیچکس سرش آنقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد . همهچیز برمیگردد به اولویتهای ذهن آن آدم . اگر کسی ، تو را از یاد برد ، فقط یک دلیل دارد : تو جزو اولویتهایش نیستی ..
من اگر قرار بود عدهای را به حضور بپذیرم منتظرشان نمیگذاشتم. به هرکدام وقت معینی میدادم و سر ساعت معین آنها را میخواستم. انتظار واقعا کشنده است.
از دردهای رنجدیدگان و محرومین دو شعله زبانه کشیده است: شعلۀ عدالت و شعلۀ کینه. شعلۀ کینه آهستهآهسته در میان امواج خون فرومینشیند. اما شعلۀ دیگر، شعلۀ مقدس عدالت، هرگز کاملا خاموش نخواهد شد.
هنگامی که عشق قلبم را، چراغانی کرد آشنایان مرا حقیر شمردند، اما...! هنگامی که مرگ آمد، زنجیر های مه آلود از هم گسیست، و عشق مرا تا سر حد خدا بالا برد....
از چه مینگری هستی من در شکوفایی حزن انگیزم؟ این منم که با غم و اندوه در قلبم در چشمانم نقش بستم دلتنگم....!
و در آخر پذیرفت که در دنیای انسانها چندان خواستنی نیست ؛ پنجرههای قلبش را بست و به اعماق آشنای تنهاییاش فرو رفت . .
بغضی عمیق درون گلویم خفته است بغضی جان سوز تر از هر دردی؛ کاش میشد دگرگون گشت سفر کرد از این آشفته حالی به دنیایی که هیچ غمی در آن تعریف نشده باشد... کاش آن رویای دوری که در حوالی آخرین محل سقوط رنگین کمان، نوایی آشنا را مینوازد، واقعی بود دور نبود محال نبود بود
هر وقت ، هرجایی از زندگیتون احساس کردید ، کم آوردید ، خسته شدید ، دیگه نمیتونید بپذیریدش ، زور الکی نزنید ، به خودتون یکم استراحت بدید! شما هيچوقت مجبور نیستید بیشتر از ظرفیت وجودیتون چیزی رو تحمل کنید. تحمل کردن شمارو پیر میکنه ! شمارو از یک آدم پر انگیزه و پر جنب و جوش به یه آدم ناامید افسرده خسته تبديل میکنه اگر وسط راه خسته شدین کم آوردین ، بزن بغل یه استراحت به خودتون بدین ، این باعث میشه هیچوقت تو مسیر کم نيارین ، جا نزنین
در واقع تو هیچوقت نمیدونی یه نفر چقدر برات مهمه، تا اینکه از دستش بدی . ------------------------ با هر آجری نمیشه دیوار ساخت، اینو وقتی بهش تکیه کردی میفهمی.
Pov . اون وقتی که میفهمی تنها چیزی که برادر/خواهر کوچولوت ازت میخواست این بود که باهات وقت بگذرونه و پیشت باشه و باهاش بازی کنی، و تو هر بار ردش کردی و گفتی "برو حوصله ندارم،کار دارم.." 🙂
افسردگی من اینجوریه که یهو ۶ روز از خونه بیرون نمیرم، یهو دیگه هیچ عکسی از خودم نمیگیرم، یهو باشگاه نمیرم، یهو حوصله حرف زدن با هیچ کسو ندارم، یهو پرخاشگر میشم نسبت به همه چی و این هرچندماه داره برام تکرار میشه.
واسه اون چیزی که داغونت کرده، هرچقدر که میتونی شدیدا گریه کن اما وقتی تموم شد مطمئن شو که دفعه بعد به همون دلیل اشکت در نیاد.
بـعضی از زخـما، بایـد بمـونن تـو وجـودت.. تـا بشـه راهـنمـا.. کـه مسیـر رو دوبـاره غلـط نـری...
چارلی چاپلین: شاید زندگی اون جشنی نباشع که تو آرزوشو میکردی ولی حالا که دعوت شدی تا میتونی برقص :)🫀