گفتاورد
به آیندگان بگو که شب ما چقدر شب بود و روز و روزگار ما چطور مرد و پیکر رویاباختهی ما در کدام دره یا پستو پرت شد ، رها شد ، لگد شد.
به آیندگان بگو که شب ما چقدر شب بود و روز و روزگار ما چطور مرد و پیکر رویاباختهی ما در کدام دره یا پستو پرت شد ، رها شد ، لگد شد.
نابینا غصه نخور ، در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد ماهم که میبینیم خود را به کوری زدهایم، باور کن. ماهیها گریهشان دیده نمیشود ، گرگها خوابیدنشان ، عقابها سقوطشان و انسانها درونشان.. -صادق هدایت
آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یکبار میمردند و همین یکبار چه فاجعهی دردناکی بود. -سمفونی مردگان، عباس معروفی