من بعد اینکه فهمیدم برای اسلایس هم دستاورد داریم:

You’ll be the saddest part of me A part of me that will never be mine It’s obvious ...Tonight is gonna be the loneliest

گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن یاره اما خورشید رو پوشونده ابری که تاریکه و تاره... آخرش ابرا رو از رو رخ خورشید برمیدارم توی آغوش نفس ها عطر لبخند رو می یارم واسه دیدارت همیشه می زنم تا آسمون پل بمون همیشه کنارم تویی خورشید،منم اون گل...

جان مریم؛ چشماتو وا کن سری بالا کن در اومد؛ خورشید وقت اون رسید؛ که بریم به صحرا!

derniere danse خیلی قشنگههه💜;_;

آدرس دهی مامانم:اون چیزه که اون روز گفتی بزارمش اونجا که یه چیزی شد چیزمون نمونه رواز اونجا سمت اون بیار💅🐔

;_;❤Ride  it, ride it, touch my soul-Ride it, ride, let me feel you

بچه ها من خیلی باحالم آخهHDlوLDlوLED» دارم🤡🐱‍🏍

ولیಥ_ಥ سهم من از بچگی اون پتو گلبافتایی هست که مامانم به کیومرث بچه ی دختر خاله ی شوهر عمه ی بابام میداد تا عسل خاله روش پ.ی.پ.ی کنه ولی من دستمو نکشم روش😔💔

داشتم به صدای بارون گوش میدادم که یهو این آهنگه تو ذهنم بازشد: من فکر کنم جهان دیگری باشد-خدابگو جهان دیگری داری.... و تمام خاطرات قشنگ و تلخ خرداد ماهم مرور شد💜 (￣_,￣ )

د.ر.ا.م.ا.ی خانگی:فصل سوم:پارت یک: اون کلاس هفتمیه مو چتری که هودی مشکی پوشیده و با پاتو آب خوری دست به دل به زمین و زمان ف.ح.ش میداده و کل دنیا رو زیر س.و.ا.ل میبرده و چشم قرمز میکرد اتهام جا.س.و.سی به همه میداد در حال اجرای نقش شهاب خان در فیلم هندی که چو.گ.یای کوشولوی خودم بیا بغلم با هم گریه کنیم هاها (ㆆ_ㆆ)

نیلز بور بعد اینکه فهمید نصف عمرش صرف این شد که: آمیلاز ها هنگامی که به سراغ گوارش میروند در راه لوله که الکترون ها را هنگام نشر نور خیره کننده میبینند و خطاب به سوم شخص مفرد میگویند:انتما الکتروتانه؟نیومدید خیلی دیره جای دیگه دل اسیره! هگل بدین ترتیب فرد دچار بازگشت اسید معده میشود و علت علمی آن افسردگی قبل گوارشی مری مییی است که از سمت مری ندا میآید که ای تو دیگه یاری نداری پرتوزا شدی و باری نداری و دیگه گوارش بی گوارش عکسش مال یه دوستی بود که گرفته شده;_;

پنج بار پشت سرهم گردونه شانس به من 50 تا امتیاز داد: فهمیدم که منظورش اینه که برای مجموع درخشان نمراتت که50میشه چاره بیندیش😂💔 ✿ฺ(╹ڡ╹ )

اون دختره که نمیخواد باور کنه کیومرثه: چیزی نیستا فقط یه عنکبوت کرمی نامرئی از دیوار با تارش میخواد اون ملخ صورتی سه شاخه که کم مونده بره تو چشمت رو شکار کنه فقط همین اصلا نترس🧠🕷

ولی اونایی که تا حالا یه صبح بارونی پیاده نرفتن مدرسه- نصف لذت بارونو از دست دادنฅʕ•̫͡•ʔฅ واقعاااا