گفتاورد
از همانروزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون هابیل آدمیت مرد،گرچه آدم زنده بود از همانروزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند آدمیت مرده بود بعد دنیا هی پر از آدم شد و این اسیاب،گشت و گشت قرنها از مرگ آدم هم گذشت،ای دریغ آدمیت برنگشت! قرن ما،روزگار مرگ انسانیت است سینه ی دنیا ز خوبی ها تهیست صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهیست صحبت عیسی و موسی و محمد نابجاست قرن موسی چومبه هاست _فریدون مشیری
مروارید سفیدم تو دریا غرق شد آسمونم بیستاره رعد برق شد موج موهاش قشنگترین جزر و مد رد کردیم باهم هرچی حد و مرزو