خاطره
عکس

امروز معلم نگارشمون اومد گفت اصلا سخت نگیرین اصن یه کلمه مینویسم هرچی دلتون میخواد بهش ربط بدین مثلا من سوسک رو به پاییز ربط میدم سینگلی رو هم به باد معده، هرچی دلتون خواست بنویسید ما میخوایم خودمونو رشد بدیم نه بهترین باشیم. و وقتی شروع کردیم به نوشتن برامون موسیقی بیکلام گذاشت وایب کلاس خیلی عالی بود...

خاطره

یک روز، البته صبح بسیار تخم مرغی طلایی، رفتم سبزی تازه بخرم، مغازه کمی شلوغ بود اون گوشه وایسادم له نشم بعدش یکهو یه آقای محترمی بهم برخورد کردن اومدم بگم ببخشید ولی گفتم مرسی🙂 "فکر کن یارو بخوره بهت و تو برگردی سریع بگی مرسی:😩😫😫😫"

خاطره
عکس

یه دختری هست توی کلاسمون کتاب "هردو در نهایت می می*رند" بهم داد و برای تشکر یه بوک مارک درست کردم دادم بهش