گفتاورد

(اسلایس آخر) حذر از عشق ندانم، نتوانم اشکی از شاخه فرو ریخت... مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت... اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید... یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم، نرمیدم... رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم... نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم... نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم... بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!

گفتاورد

یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن لحظه ای چند بر این آب نظر کن آب آیینه ی عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است... باش فردا که دلت با دگران است... تا فراموش کنی،چندی از این شهر سفر کن با تو گفتم: حذر از عشق، ندانم! سفر از پیش تو، هرگز نتوانم! روز اول که دل من به تمنای تو افتاد... تو به من سنگ زدی! من نه رمیدم، نه گسستم باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم... ادامش اسلایس بعد...(آخرشه)

گفتاورد

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق ديوانه که بودم در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت شب و صحرا و گل و سنگ همه دلداده به آواز شباهنگ ادامش تو اسلایس بعد هست...

گفتاورد
عکس

در خواب ناز بودم شبی.. دیدم کسی در میزند! در را گشودم روی وی.. دیدم غم است در میزند! ای دوستان بی وفا! از غم بیاموزید وفا... 'غم با همه بیگانگی، هرشب به من سر میزند..:)'

گفتاورد

افتاد درختی که به خود میبالید از داغ تبر به خاک خود مینالید گفتم چه کسی به ریشه ات زد؟ او گفت: آنکس که به زیر سایه ام می‌خوابید...

گفتاورد
عکس

باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر، من بغض می کنم، آسمان گریه

گفتاورد

صبر کن باران بگیرد میروم ، یا که پایم جـان بگیرد میروم ... صبر کن من بغض دارم اندکی گریه‌ام پایان بگیرد میروم ، آبرویم میرود با چشم تر ... صبر کن باران بگیرد میروم !🤍

گفتاورد

زندگی از مرگ پرسید چرا انسانها عاشق من هستند و از تو متنفرند ؟ مرگ پاسخ داد : برای اینکه تو یک دروغ زیبایی و من یک حقیقت تلخ ...

گفتاورد
عکس

باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر، من بغض می کنم، آسمان گریه

گفتاورد
عکس

خده را معنی به سرمستی‌‌‌ مکن، آنکه میخندد غمش بی انتهاست... خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است، کارم از گریه گذشته است از آن میخندم... این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است!

گفتاورد
عکس

مینویسم نامه ای، روزی از اینجا میروم با خیال او.. ولی تنهای تنها میروم در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟! شاید او حتی بگوید لایق من نیستی! مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن؛ حالا که دیگر نیستم!

گفتاورد
عکس

شب بود، شمع بود، من بودم و غم شب رفت شمع سوخت من ماندم و غم چون شمع نشستم که بسوزم سر راهت چون اشک چکیدم که ببینم رخ ماهت.

گفتاورد
عکس

بگذار بگویند و بگویند و بگویند، بگویند و بگویند تو لبخند بزن، خیره بمان، هیچ مگو!