گفتاورد
سلام ژنرال ، این منم، شکست خورده و افتاده غرق در خون. چشمانم نایی برای باز ماندن ندارند و خون زیادی را از دست داده ام، ثانیه های مرگ خود را میشمارم و دچاره فراموشی شده ام . اما هنوز تو و چشمان شکارچی ات را به خاطر دارم ، فقط تو . . . -نامه ی بجا مانده از یک سرباز آلمانی، جنگ جهانی دوم؛ ۱۹۴۵ .