گفتاورد
Ąvą §ņąpę 2 ماه پیش

من و دوستم یک چیزی فهمیدیم ریون به انگلیسی يعنی کلاغ کلا یعنی چنگال پس معنی ریونکلا یعنی چنگال کلاغ😑😑😂😂

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 2 ماه پیش

شما هم وقتی نوبت شربت دارویی بخورید اول باید دستشویی برید بعد بخورید یا فقط من اینجوریم

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 3 ماه پیش
عکس

جنی مثل ما اسلیترینی هست

وضعیت
Ąvą §ņąpę 3 ماه پیش
عکس

نقاشی من سر کلاس زنگ هنر ذهنی هستش

میم
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش
عکس

بله حق تر از این نداریم و نخواهیم داشت

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش
عکس

(گرفته شده در خانه مامان بزرگ) عیدیم بود داییم به من گفت عیدی چی برات بخرم گفتم هری پاتر بعد دیروز رفتم خونه مامان بزرگم به من گفت بیا دیدم تو جعبه کتاب هری پاتره (به جز فرزند نفرین شده)سنگ جادو/کیمیا رو برداشتم شروع کردم به خوندن تا تقریبا نیم ساعت پیش تموم کردم فردا تالار اسرار

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش

پاترهدا گل میدونید ۹ مرداد تولد جی کی رولینگ و هری پاتره یعنی ۳۱ جولای 🤩🤩🤩😃😃😃

میم
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش
عکس

قسمت پر از فشار😫تالار اسرار

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش
عکس

ببینم تو گفتی از این بشر بدت میاد‌؟

میم
Ąvą §ņąpę 4 ماه پیش
عکس

واقعا طبیعیه

لیست
Ąvą §ņąpę 5 ماه پیش
عکس

چندتا فیلمی که پیشنهاد میدم ببنید✨️🐾 ۱.هری پاتر(معروف تستچی) ۲.میراکلس(ساغر و آرتینا باید ببینن) ۳.اسکویید گیم ۴.اوشی نو کو چالش؛شماهم بگید

میم
Ąvą §ņąpę 5 ماه پیش

اگر دیدید تو جمعی یک نفر داره با تلفن صحبت می کنه بعد میگه نوکرتم و اینا یعنی یک نفر داره پشت گوشی بهش فحsh میده😂😂

میم
Ąvą §ņąpę 5 ماه پیش
عکس

جررررررر😂😂😂خفن بود😂

میم
Ąvą §ņąpę 5 ماه پیش
عکس

عههه لاکهارت اینجا چی میخواد؟

گفتاورد
Ąvą §ņąpę 6 ماه پیش
عکس

تو از این خوشت میاد؟من عاشقشم💚🖤

خاطره
Ąvą §ņąpę 6 ماه پیش

یک شب خواب دیدم ولدمورت اومده تو خوابم بعد فقط من و اون بودیم هیچکس نبود من بهش گفتم کچل بی دماغ😂اونم هیچ ری اکشنی نشون نداد😂 چالششش: مدل گوشیت/تبلتت چیه دوست داشتی چه مدلی داشته باشی خودم:A12 دارم دوست داشتم Samsung galaxy note 8 رو داشته باشم🥲

وضعیت
Ąvą §ņąpę 6 ماه پیش
عکس

نقاشی من در صفحه اول دفتر زبانم😐 کلی دراک هست🥀🖤

خاطره
Ąvą §ņąpę 6 ماه پیش
عکس

داشتم میرفتم کلاس تکواندو قبل از این که برم داشتم در کشو رو باز میکردم دسته کشو شکست خیلی ناراحت بودم وقتی رسیدم باشگاه مامانم رو دیدم(مامانم تو اون باشگاه کار میکنه)بهش حقیقت رو گفتم مامانم گفت فدا سرت بعد گفت چشمات رو ببند سوپرایز برات دارم منم چشمام رو بستم بعد مامانم کمربند زرد تکواندو رو گرفت گفتم استاد گفت بعد گفت آره خلاصه استادمون یادش رفت کمربند رو ببنده گفت سه شنبه یعنی فردا میگیرم این خاطره مال ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ یعنی روز مادر اتفاق افتاد

میم
Ąvą §ņąpę 8 ماه پیش
عکس

هاگوارتز مال منه یویو🤣🤣