میم
یادش به خیر، میگفت «حالت را به حال آسمان پیوند بزن». مینشستیم زیر ستاره ها و به موسیقی چمن زار گوش میسپاردیم. هوا که طوفانی میشد از آشوب دلمان میگفتیم و آنقدر میگفتیم تا آفتاب بیرون آید و بعد میخندیدیم این روز ها ابرها کم پیدا شده اند.. گاهی اوقات که میخواهم در یادش اشک بریزم، یادم میافتد اکنون موسم باریدن نیست )''