🫧رباعی شمارهٔ ۱۴۸ از ابوسعیدابوالخیر: “هرگز المی چو فرقت جانان نیست دردی بتر از واقعهٔ هجران نیست گر ترک وداع کردهام معذورم تو جان منی وداع جان آسان نیست”🌷
چو خواهد که ملک تو ویران کند/نخست از تو خلقی پریشان کند. وگر باشدش بر تو بخشایشی /رساند به خلق از تو آسایشی. (تکه ای از حکایت “بتی دیدم از عاج در سومنات” از بوستان سعدی شیرازی)
اژدهای کوچک گفت:« بعضی وقتها فکر میکنم به اندازهٔ کافی خوب نیستم.» پاندای بزرگ گفت:« یک درخت گیلاس خودش رو با بقیهٔ درختها مقایسه نمیکنه و فقط شکوفه میده.»
ولی بعضیا انقدر بازیگرای خوبی هستن که حتی اونجا هم تظاهر میکنن…تظاهر به دوست داشتن و اهمیت دادن به تو!