سیر و پیاز🧄🧄 سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بدبویی گفت از عیب خویش بی‌خبری زان ره از خلق، عیب می‌جویی گفتن از زشترویی دگران نشود باعث نکورویی تو گمان میکنی که شاخ گلی به صف سرو و لاله می‌رویی یا که همبوی مشک تاتاری یا ز ازهار باغ مینویی خویشتن بی‌سبب بزرگ مکن تو هم از ساکنان این کویی ره ما گر کج است و ناهموار تو خود این ره چگونه می‌پویی در خود آن به که نیکتر نگری اول آن به که عیب خود گویی ما زبونیم و شوخ‌جامه و پست تو چرا شوخ تن نمی‌شویی🖤🖤
بر سر خاک پدر، دخترکی، صورت و سینه به ناخن می خست که نه پیوند و نه مادر دارم، کاش روحم به پدر می پیوست🖤
سلام گوگولیا،به مناسبت شب یلدایی که چند روز دیگه هست،اومدم براتون خاطره بگم.چندین سال پیش،من که کوچولو بودم یه شب یلدا بارون میبارید.من با داداشم رفتم توی حیاط مجتمع،بدون چتر😶 حالا من چی پوشیدم؟از این پیراهن دامن های سفید که مامان بزرگ تعصبیم برام خریده بود.😑خودتون میتونین حدس بزنین بعدش چی شد؟اگه نظری درباره ی ادامش دارین میتونین بنویسین.دوستتون دارم آرشیدا ❄
سلام خواهر/برادر عزیزم. میدونم که الان توی وضعیت خوبی نیستی، دلیلش به من مربوط نیست! خواستم بگم، با اینکه نمیشناسمت، ولی درکت میکنم. فرقی نداره فرزند طلاق باشی یا نه، بخاطر دختر یا پسر بودنت مسخره میشی،اگه دختری، حجاب میکنی یا نه! هرچی باشه، ما دوستیم، نه؟ میدونم دوست نداری درمیون بزاری! خواستم بگم: اگه فکر میکنی کامل نیستی، حرفت کاملا درسته! چون هیچکسی کامل نیست! نه تو، نه من، نه اونایی که مسخرت میکنن، هیچکس؛ برای همینه که هر مدادی به یک پاک کن نیاز داره. با احترام، خواهرت، آرشیدا.
