توییت
𝒀𝒂𝒍𝒅𝒂 1 سال پیش
عکس

رک بگویم... از همه رنجیده ام! از غریب و آشنا ترسیده ام با مرام و معرفت بیگانه اند من به هر ساز ی که شد رقصیده ام در زمستان سکوتم بارها... با نگاه سردتان لرزیده ام رد پای مهربانی نیست...نیست من تمام کوچه را گردیده ام سالها از بس که خوش بین بوده ام هر کلاغی را کبوتر دیده ام وزن احساس شما را بارها با ترازوی خودم سنجیده ام

توییت
𝒀𝒂𝒍𝒅𝒂 1 سال پیش
عکس

مینویسم نامه ای، روزی از اینجا میروم با خیال او.. ولی تنهای تنها میروم در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟! شاید او حتی بگوید لایق من نیستی! مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن؛ حالا که دگر نیستمـ..

توییت
𝒀𝒂𝒍𝒅𝒂 1 سال پیش

چارسو✖️ توییتر مناطق محروم ✔️