یادمه برای اولین بار که اومدم تستچی میخواستم یه تست بسازم که چقدر ر.وا.نی هستی؟ که خدا رو شکر نساختم😂😂😂
یادمه برای اولین بار که اومدم تستچی میخواستم یه تست بسازم که چقدر ر.وا.نی هستی؟ که خدا رو شکر نساختم😂😂😂
مامانم یه خاطره تعریف میکرد که وقتی یه سالم بود خیلی تپلی بودم وزنم زیاد بود . عید شده بود مامانم سفره ی هفت سین چیده بود کنارش آجیل هم گذاشته بود ، چون اسمم ساراست به شوخی گفت تو هم برو کنار هفت سین بشین که بشه هشت سین منم گوش کردم نشستم رو آجیلا همشون رو پودر کردم و خلاصه از اون سال به بعد مامانم اسم سفره ی هفت سین هم نمیشناخت😂😂😂😂
وای دیشب داشتم خواهرمو اذیت می کردم بهش گفتم چرا برای من گاو نمیخری و اینا یهو به جای اینکه بگم هیچ کی برای من گاو نمیخره گفتم چرا هیچکس منو نمیخره🫥📿😂
هفت سالم بود خیلی خ.نگ بودم چون میخواستم با یه اسپری استخر تو خونه درست کنم بعد تلوزیون مونو سوزوندم درست وقتی که خواهرم میخواست به دنیا بیاد مامان بابام کلی تو خرج افتاده بودن😂😂😂
یبار رفته بودیم کیش بعد رفتیم دریاش پاراسل سوار شیم خب حدود ۱۲ نفر اونجا بودن و ما نفر یکی مونده به آخر بودیم بعد نوبت ما شد رفتیم بالا اومديم پایین قایق برای اینکه نفرای آخر برن هوا قایق خیلی تند رفت و منی که صبحونه انواع چیزهای شکلاتی خورده بودم خلاصه گلاب به روتون همه چیزو بالا اووردم و یه چیز قهوه ای مانندی اومد بیرون خلاصه برگشتیم تهران و برای خالم تعریف کردیم خالم گفت اعصای بدنت جا به جا شده بوده اشتباهی از دهنت اومده بود بیرون🎀😦
یه بار رفته بودم استخر استخره سرسره داشت بعد من رفتم سرسره رو سوار شم دفعه اول یه جوری رفتم ته استخر که دخترخالم اومد نجاتم داد دفعه دوم که رفتم غریق نجاته بلند شد تا من اگه این بار بد رفتم منو نجات بده🫣🫣