خاطره
یه بار کلاس اول بودیم با دوستم دعوا کردیم اون جیش کرده بود شلوارش من میخندیدم اون زار زار گریه میکرد .بردنم دفتر
یه بار داداشم تو خونه ی مادر بزرگم اینا گمشده بود نگو عموی مامانم تو دستشویی دستشویی شونم پنجره نداشت از تو پنجره دیدم اون تو دستشوییه😬