گفتاورد
عکس

گر نباشی میمیرم ز دست یک نفر دیگر بخند تا بگویم کیست ان چهره خرد

گفتاورد
عکس

گر عالم باشد دست یک بشر چه میشود سرنوشت هر بشر تاخت و تاز به طرف پرواز ان سوی اسمان هست دل‌باز

گفتاورد
عکس

اگر همه خوشگل بودند هیچکس زشت نبود اگر همه مهربون بودند هیچکس نامرد نبود اگر همه خوشتیپ بودند هیچکس بد تیپ نبود اگر همه خوشبخت بودند هیچکس بدبخت نبود ولی باید در زندگی از انواع اینا وجود داشته باشد تا مردم قدر زندگی شان را بدانند!!!

گفتاورد
عکس

در دل شب‌های خاموش و ساکت، پری‌ها می‌رقصند، چون نسیم بهاری. بال‌های نازکشان، از نور و خیال، به آسمان می‌پرند، در جستجوی رازها. چشمانشان چون دریا، عمیق و شفاف، هر کدام داستانی دارند، از عشق و اشک. در باغ‌های افسانه، با گل‌ها می‌رقصند، و در دل تاریکی، روشنی پاشیده‌اند.

گفتاورد
عکس

هر بار که می‌خندی، گل‌ها در باغ یادها شکوفا می‌شوند، نسیم عشق می‌وزد، و دل‌ها را به رقص در می‌آورد. بگذار تا لبخندت، چشمه‌ای باشد از شادی، که در دل‌ها جاری شود، و زندگی را به رنگین‌کمانی از امید تبدیل کند.

گفتاورد
عکس

درختان، با ریشه‌هایشان در خاک، به هم پیوسته‌اند، بی‌قضاوت و بی‌درد. بیاموزیم از طبیعت، که در کنار هم، زیبا و آزاد زندگی کنیم.

گفتاورد
عکس

در دشت خیال، چشمانت تابان زیبایی در آغوش، پرستش انسان چهره‌ها چون گل، در باغی از رنگ ظاهر پرستان، در جستجوی سنگ ای آینه‌ها، راز دل را بگویید چرا عشق را در سایه‌ها گم کنید؟ هر لبخند زهر، هر نگاه زنجیر در دل‌هاست عشق، نه در دنیای تصویر چرا در پی رنگ و نقش بی‌حسابی که عشق در دل، ز بساطی بی‌دردی؟ در آغوش حقیقت، زلالی نهان پرستش کن، ای دل، نه در ظاهر، در جان

گفتاورد
عکس

زیبایی و زشتی در چشم ناظر است! هر کسی دنیای خود را دارد و ممکن است آنچه برای یکی زشت است، برای دیگری زیبا باشد. به قول شاعر: "در دل شب، هر ستاره‌ای داستانی دارد." 🌌✨

گفتاورد
عکس

در دل جنگل، سکوت عمیق و رازآلودی حاکم است. درختان بلند قامت، مثل نگهبانانی قدیمی، به من خیره شده‌اند. گام‌های من تنها صدایی است که در این فضا می‌پیچد. هر برگ که زیر پا می‌شکند، یادآور تنهایی‌ام است. اینجا، در میان سایه‌های سبز، می‌توانم خودم را پیدا کنم. تنهایی‌ام را در آغوش می‌کشم و به صدای طبیعت گوش می‌دهم. شاید این سکوت، بهترین همدم من باشد. جنگل، پناهگاهی برای روحی خسته از شلوغی دنیاست. 🌲🍃✨

گفتاورد
عکس

شرور قصه ما، با قلمی پر از زهر، شعر می‌نویسد. در بین کلماتش، سایه‌های تاریکی رقصانند و ستاره‌ها را به بند می‌کشد. او با هر بیت، دنیایی از هرج و مرج می‌سازد، جایی که عشق و نفرت دست در دست هم می‌رقصند. 🌑✍️ "در دل شب، خنجرها می‌درخشند، شاعر ما، با اشعارش، دل‌ها را می‌شکند. زخم‌ها را به گل‌های سرخ بدل می‌کند، و هر کلمه‌اش، آتش به جان‌ها می‌زند." 🔥💔