خاطره
میدونید اگە من یە خاطرە بگم باور نمیکنید ولی واقعا راست میگم من یە خاطرەی بدی با دوستام تو مدرسەداشتیم میدونید چی شد وقتی باهم تو کلاسمون بودیم بهمون گفتن معلمتون نمیاد ماهم یە خوراکی هایی داشتیم اوردیم و گذاشتیم روی میز خانم معلمون بعد یە دوستم گوشی اوردە بود بە دزدکی ها بعد باهم تماشای فیلم میکردیم فیلم انابل وقتی ول کن اینو نمیگم میدونی وقتیییی فیلم داشت تموم میشدیە دفە پردە تکون میخورد ولی پنجرەها باز نبود یا کیفامون جابەجا میشد خیلی ترسناک بود یانی خیلی خاطرەی بدی بو حتی در باز نمیشد 😭