وضعیت

چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی؟ چه کسی میداند ؛ که تو در حسرت یک روزنه فردایی پیله ات را بگشا... تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ^سهراب سپهری ^

چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی؟ چه کسی میداند ؛ که تو در حسرت یک روزنه فردایی پیله ات را بگشا... تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ^سهراب سپهری ^
{من از نهایت شب حرف میزنم } {من از نهایت تاریکی و شب حرف میزنم } {اگر به خانه من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور } و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم } `فروغ فرخزاد`

خیلی طول میکشه، خیلی خسته میشی، خیلی شبا رو نمیخوابی، خیلی گم میشی اما، بالاخره یکجا و یک روز میفهمی که همهی این مدت تو بودی، تمام داستان در مورد تو بود. جواب همهچیز تو بودی. همهجا رو میگشتی اما همینجا بودی.