خاطره
عکس

میخوام از دوستی های دوران دبستان بگم براتون من کلاس شیشم که بودم یعنی میشه دو سال پیش یک دوستی داشتم که خیلی باهم جور بودیم طوری که معلممون و بقیه معلما بهمون میگفتن شما دوقولین یکی از عزیز ترین ها برام بود اون زمانا من مدرسم با خونمون خیلی فاصله داشت. راهنمایی که شدم اومدم یک مدرسه نزدیک خونمون و هیچکی رو نمیشناختم ولی خداروشکر که چند تا دوست پیدا کردم میرم سر اصل مطلب چندهفته پیش با یک مشقتی شمارش رو پیدا کردم و بهش پیام دادم گفتم من حنام چطوری خوبی فلان ولی نشناخت منو خلاصه که اره وابسته نشین