گفتاورد
نه گریه کرده بود و نه حتی یه کلمه روی زبونش جاری شده بود اما تمام وجودش همون لحظه مرده بود .
نه گریه کرده بود و نه حتی یه کلمه روی زبونش جاری شده بود اما تمام وجودش همون لحظه مرده بود .
- دلتنگ تو خواهم بود و به آسمان خیره خواهم شد، اشکانم بر گونههای سردم جاری خواهد شد. اما دستان گرم تو از من فاصله دارند، بر گونه سرد من انگشت گرمت کشیده نخواهد شد. و من در تنهایی شب تاریک پنهان خواهم شد.